تنفرتاعشق

#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_62

ات ی دستشو میندازه دور گردن کوک و میگه

ات:بزارمم زمین لباس بپوشممم
کوک:نمیخاد داریم میریم حموم دیه

در حموم رو باز میکنه ات رو میزاره ت وانی ک پر آب گرمه
لباسای خدشم در میاره
ات و بغل میکنه اول خدش میشینه و ات رو پاش میزاره

کوک:ی چیز بگم ن نمیگی؟
ات:چی مثلا؟

کوک:ی راند دی....

حرفش با نگاه برزخی ات نصفه میمونه

کوک:خوب حالا چیزی نگفتم که
حداقل ی بوس بده

ات:بوس میدم ولی از لب ن
کوک:پس از کجا
ات:ع گردن
کوک:اومم بیا

گردنش رو یکم کج کرد
منم رفتم جلو رو گردنش ی مارک خشگل گذاشتم
و ی بوس رو سیبک گلوش زدم
ک تک خنده ای کرد

ات: خوشت اومد؟
کوک:اومم دوست داشتمش
ات:حالا صب کن
کوک:اومم
ات:میدونستی من نقاش ماهریم
کوک:واقعا؟
ات:اومم و اینم میدونستی ک اثر هنریم رو بدن شوما بسیار درخشان میشه؟

کوک:اوهه انقد شیرین نباش میخورمتاا

ک صدای خنده ات بلند میشع

ات:یادمه وقتی بچه بودم مامانم برای اینکه مثلا ی کارایی رو نکنم میگفت لولو میخورتت ها
الان ت همون لولوعهه اییی

کوک:(خنده)پس ت ام عروسک کوچولو منی

ات:عههه میگم من کوچولو نیستمم

کوک:قبول کن کوچولویی
ات:خب باشه ولی بهم نگو کوچولو
کوک:چی بگم؟
ات:نمیدونم
کوک:اهاا،فندوق ،ت فندوق کوچولوی منی!
ات:ع واقعاا(کیوت
کوک:اوهوم

ات:خب بلند شو حموم کنیم بریم ی چیزی بخوریم
کوک:باش

کوک ات بلند شدن و شامپو زدن ب سرشون
کوک میخاست سرشو بشوره ک ات گف

ات:وایستا وایستاا

رفتم جلو تر ک با کف موهاش برای کوک ریش و سیبیل گذاشت
و بعد باخنده گفت
ات:اووو چ زود پیر شدی لولو جونم
کوک هم زد زیر خنده
و رفت جلوو
کوک:حالا صب کن من برات ریش بزارم
ات:نهه من نهه
کوک: ت اره صبر کن بینم وروجکک

بعد تلاش های فراوان کوک ات و بزور نگه میدارع و براش ریش میزاره

کوک:به چ خشگل شدین خانم جئون

*همه حرفاشون با خنده و خوشحالیه


خلاصه ک بعد نیم ساعت حموم میکنن و میان بیرون

ات با حوله میره جلوی اینه میشینه

...

.....
نظراتتون👼🏻🐾
دیدگاه ها (۰)

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_63ات باحوله میرع جلوی اینه میشین...

#تنفر_تا_عشق#اد_جئون#پارت_64میرن ک ناهار بخورنروصندلی میشینن...

اسمات نمی نویسم پس....#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_61صبح بلند...

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_59مثلا میخاست نخوابهبعد چند ساعت...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

ویو ات اخه چرا انقدر از این کلمه متنفره همینژوری داشتم میدوی...

"سرنوشت "p,15... بعد از خوردن شام رفتیم و خوابیدیم .ویو فردا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط