احساس میکنم چیزی درونم مرده...
احساس میکنم چیزی درونم مرده...
چیزی مثل انسان بودن...
احساس میکنم به هیچ چیز و هیچ جا تعلقی ندارم...
نمیدونم احساس متعلق بودن جزو خصوصیات ذاتی انسان هست یا نه...
ملاصدرا میگه هست... امکان فقری...
نمیدونم آدم باید این احساس رو درونش تقلیل بده یا نه...
ولی اینکه همش میگن استقلال شاید خیلی هم خوب نیست...
من یه آدم مستقلم...
شاید از دبیرستان به بعد..
فقط وقتی یارجان اومد تازه احساس تعلق کردم...
بارها بهش گفتم اینکه تو منو دیدی، وقتی هیچکس ندید برام کافیه...
همینکه انتخابت من بودم...( بعدترها بارها به این فکر کردم که تنها انتخابش نبودم...)
همینکه من مال توام...
من هیچوقت اجازه ندادم تمامیت خواهیم غلبه کنه به منطق دیانتم...
برای من متعلق به تو بودن خود بهشت بود...
خلاصه که احساس میکنم خس تعلقم به کسی از بین رفته...
و من همون دختر مستقلم که به آدمای نیازمند بهت حسودیش میشه 😊😕😉
چیزی مثل انسان بودن...
احساس میکنم به هیچ چیز و هیچ جا تعلقی ندارم...
نمیدونم احساس متعلق بودن جزو خصوصیات ذاتی انسان هست یا نه...
ملاصدرا میگه هست... امکان فقری...
نمیدونم آدم باید این احساس رو درونش تقلیل بده یا نه...
ولی اینکه همش میگن استقلال شاید خیلی هم خوب نیست...
من یه آدم مستقلم...
شاید از دبیرستان به بعد..
فقط وقتی یارجان اومد تازه احساس تعلق کردم...
بارها بهش گفتم اینکه تو منو دیدی، وقتی هیچکس ندید برام کافیه...
همینکه انتخابت من بودم...( بعدترها بارها به این فکر کردم که تنها انتخابش نبودم...)
همینکه من مال توام...
من هیچوقت اجازه ندادم تمامیت خواهیم غلبه کنه به منطق دیانتم...
برای من متعلق به تو بودن خود بهشت بود...
خلاصه که احساس میکنم خس تعلقم به کسی از بین رفته...
و من همون دختر مستقلم که به آدمای نیازمند بهت حسودیش میشه 😊😕😉
۵.۳k
۱۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.