مین جی چرا اینجوری میگی
مین جی : چرا اینجوری میگی ..
تهیونگ اخم کرد و عصبی نگاه ازش گرفت : تو بودی که ازم فرار کردی الان چرا اومدی .. اینجا ها .. چرا ما اینجاییم
ابرو های مین جی بالا پرید و حالا متوجه قطوه دوم شوهرش شد هر دو پاهایش را سمت شکمش جمع کرد و به درخت تکیه داد بی توجه گفت : چطوری خوبی ؟
مانیا حالت اخم کرد و روبه رو مین جی نشست " حالت چطوره " .. پوسخند ای زد و گنگ گفت: تو اولین نفری هستی که اینو میپرسی ..
مین جی متوجه شد که وقتی نرم باشه باهاش نرم میشه .. سپس با لحن آرامی گفت : آخرین بار نگذاشتم بوسم کنی .. ناراحت شدی ؟
تهیونگ اخم کرد و دست به سینه نشست عصبی و محکم با چشم های گشاد و روانی مدل گفت : دهنتو ببند تو زن منی.. ماله من .. میفهمی وجود منی .. حق اینو نداری..
مین جی : فکری تو حق اینو داری روم دست بلند کنی ..
تهیونگ نزدیکش شد و با دو انگشت چانه مین جی را گرفت و محکم با نیش هند حاصل از روانی گفت : تو هم حق اینو نداری که وقتی بوست میکنم پسم بزنی .. من تا الان حتی دستم بهت نزدم ..
مین جی شوکه نگاهش کرد حالا واقعا احساس میکرد که یک مرد دیگری جلویش نشسته و احساس خیانت به تهیونگ را بهش میداد ..
تند دستش را روی سینه تهیونگ گذاشت : برو عقب ..
تهیونگ نیشخندی زد و محکم گفت : ازم میترسی ..
مین جی : نه ..
تهیونگ محکم تر و با خنده گفت : باید بترسی ... باید... زود باش .. بترس
مین جی کم کم بغضش گرفت و محکم و با حالت گنگ گفت : مانیا دهنتو ببند
تهیونگ با یک حرکت محکمی مین جی را روی زمین کشید و رویش خیمه زد دست های ورزیده اش را دور بدنش ستون کرد : باید بترسی.. یالا دیگه
محکم و بلند داد زد و مین جی با اخم رو ازش گرفت و سمت دیگری دوخت .. تهیونگ از فرصت استفاده کرد و سرش را در گردن مین جی فرو برد ..
.........
تهیونگ اخم کرد و عصبی نگاه ازش گرفت : تو بودی که ازم فرار کردی الان چرا اومدی .. اینجا ها .. چرا ما اینجاییم
ابرو های مین جی بالا پرید و حالا متوجه قطوه دوم شوهرش شد هر دو پاهایش را سمت شکمش جمع کرد و به درخت تکیه داد بی توجه گفت : چطوری خوبی ؟
مانیا حالت اخم کرد و روبه رو مین جی نشست " حالت چطوره " .. پوسخند ای زد و گنگ گفت: تو اولین نفری هستی که اینو میپرسی ..
مین جی متوجه شد که وقتی نرم باشه باهاش نرم میشه .. سپس با لحن آرامی گفت : آخرین بار نگذاشتم بوسم کنی .. ناراحت شدی ؟
تهیونگ اخم کرد و دست به سینه نشست عصبی و محکم با چشم های گشاد و روانی مدل گفت : دهنتو ببند تو زن منی.. ماله من .. میفهمی وجود منی .. حق اینو نداری..
مین جی : فکری تو حق اینو داری روم دست بلند کنی ..
تهیونگ نزدیکش شد و با دو انگشت چانه مین جی را گرفت و محکم با نیش هند حاصل از روانی گفت : تو هم حق اینو نداری که وقتی بوست میکنم پسم بزنی .. من تا الان حتی دستم بهت نزدم ..
مین جی شوکه نگاهش کرد حالا واقعا احساس میکرد که یک مرد دیگری جلویش نشسته و احساس خیانت به تهیونگ را بهش میداد ..
تند دستش را روی سینه تهیونگ گذاشت : برو عقب ..
تهیونگ نیشخندی زد و محکم گفت : ازم میترسی ..
مین جی : نه ..
تهیونگ محکم تر و با خنده گفت : باید بترسی ... باید... زود باش .. بترس
مین جی کم کم بغضش گرفت و محکم و با حالت گنگ گفت : مانیا دهنتو ببند
تهیونگ با یک حرکت محکمی مین جی را روی زمین کشید و رویش خیمه زد دست های ورزیده اش را دور بدنش ستون کرد : باید بترسی.. یالا دیگه
محکم و بلند داد زد و مین جی با اخم رو ازش گرفت و سمت دیگری دوخت .. تهیونگ از فرصت استفاده کرد و سرش را در گردن مین جی فرو برد ..
.........
- ۳.۷k
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط