پارت ۱۴ فیک جیمین
پارت ۱۴ فیک جیمین
...
جیمین شروع کرد تمیز کاری و ات رفت تو اتاق با گوشیش
تقریبا ساعت ۳ بعد از ظهر بود که جیمین به داداشش زنگ زد تا بیان خونهشون
شروع کرد درست کردن هوت تئوک
بعضی جاهاشو نمیدونست پس سرچ کرد و درست کرد کیمچی آماده داشت پس درست نکرد
مونده بود جاجانگمیون که اونم چون آماده بود سریع درست شد
زیر غذاهارو کم کرد
دینگ دینگ ( مثلا صدا زنگ در)
ات و جیمین سریع رفتن لباساشون عوض کردن و اومدن
( اسم زن یونگی یونجی🦦)
یونگی: سلام داداش سلام زنداداش
ات: سلام رو به یونجی* خیلی سرحال اصلن خجالتی نی*
یونجی: سلام خجالتی*
ات: یا راحت باش
ات: بیا بریم بشینیم
جیمین: سلام بر داوش گلم سلام زنداداش
یونجی: سلام
ات و یونجی رفتن نشستن
ات: خب... اسم من اتست
یونجی: آمم منم یونجی
ات: خوشبختم مادام
یونجی: خنده*
ات: خب... خیلی قشنگی
یونجی: ممنون
ات: به نظر کرهای نمیای
یونجی: آ پدرم ژاپنی و مادرم کرهای
ات: اوهوم
ات: زبون ژاپنی واقعا معرکهست
ات: ولی سختهها نه؟
یونجی: اگه هر زبانی رو توی مدرسهش بخونی خیلی راحت تر یاد میگیری
ات: بل بل صحیح
ات: آ راستی بیا موچی بخور
یونجی: ممنون
ات: خب میتونی بگی چند سالته؟
یونجی: ۲۳
ات: اصلا بهت نمیخوره
یونجی: مثلا؟
ات: یه ۴۰ ۵۰ سالی بهت میخوره
یونجی: یا
یونجی: حالا تو چند سالته؟
ات: حدس بزن
یونجی: ۲۵؟
ات: ۲۷
یونجی: اصن من هیچ اصن من بای
_______________
خب اینم شرط ندره
...
جیمین شروع کرد تمیز کاری و ات رفت تو اتاق با گوشیش
تقریبا ساعت ۳ بعد از ظهر بود که جیمین به داداشش زنگ زد تا بیان خونهشون
شروع کرد درست کردن هوت تئوک
بعضی جاهاشو نمیدونست پس سرچ کرد و درست کرد کیمچی آماده داشت پس درست نکرد
مونده بود جاجانگمیون که اونم چون آماده بود سریع درست شد
زیر غذاهارو کم کرد
دینگ دینگ ( مثلا صدا زنگ در)
ات و جیمین سریع رفتن لباساشون عوض کردن و اومدن
( اسم زن یونگی یونجی🦦)
یونگی: سلام داداش سلام زنداداش
ات: سلام رو به یونجی* خیلی سرحال اصلن خجالتی نی*
یونجی: سلام خجالتی*
ات: یا راحت باش
ات: بیا بریم بشینیم
جیمین: سلام بر داوش گلم سلام زنداداش
یونجی: سلام
ات و یونجی رفتن نشستن
ات: خب... اسم من اتست
یونجی: آمم منم یونجی
ات: خوشبختم مادام
یونجی: خنده*
ات: خب... خیلی قشنگی
یونجی: ممنون
ات: به نظر کرهای نمیای
یونجی: آ پدرم ژاپنی و مادرم کرهای
ات: اوهوم
ات: زبون ژاپنی واقعا معرکهست
ات: ولی سختهها نه؟
یونجی: اگه هر زبانی رو توی مدرسهش بخونی خیلی راحت تر یاد میگیری
ات: بل بل صحیح
ات: آ راستی بیا موچی بخور
یونجی: ممنون
ات: خب میتونی بگی چند سالته؟
یونجی: ۲۳
ات: اصلا بهت نمیخوره
یونجی: مثلا؟
ات: یه ۴۰ ۵۰ سالی بهت میخوره
یونجی: یا
یونجی: حالا تو چند سالته؟
ات: حدس بزن
یونجی: ۲۵؟
ات: ۲۷
یونجی: اصن من هیچ اصن من بای
_______________
خب اینم شرط ندره
۶.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.