₽¹⁰
₽¹⁰
ات ویو
درو باز کردم با تهیونگ یونجون روبرو شدم پوفی کشیدم یونجونو با اردنگی پرت کردم داخل
لینو: پسره خر خام شدی باز
یونجون: اون شوهر اته اصکل
لینو: عه ریدم سلام
تهیونگ: سلام
یونجون: ات بخدا قسم خودش اصرار کرد
ات حرصی میشود*خوش اومدی عاقای کیم
تهیونگ سرشو گرفت پایین از شدت حرص کیوت ات خندش گرفت سرشو ارود بالا*سلام خانم کانگ نشست
تهیونگ: یونجون یادته چقدر از زنم واست میگفتم؟
یونجون: نکنه این واست دلبری میکرد هیونگ
تهیونگ: بشه خوبی بود بخدا...خیلی مهربونه
لینو: و...وحشی
یوجون: حقق *دست میزنه
تهیونگ: وحشی؟....تاحالا وحشی ندیده بودمش
لینو: پس خاک تو سرت اتو هنوز نشناختی
تهیونگ: خوبم میشناسمش
لینو: رنگ مورد علاقه؟
تهیونگ: قرمز
لینو: غذا؟
تهیونگ: دوکبوکی رامیون تند
لینو: لباس مورد علاقه
تهیونگ: نیم تنه شلوار
لینو: اوکی فهمیدم
تهیونگ: اگه کمکم کنین با ات خوب شم...با چانی حرف مززنم
لینو: جدیییییی
تهیونگ: اوهوم
یونجون: منم کمک میدم
لینو: تو نههه میرینی تو همچی داشتان
یونجون:/
تهیونگ: باش؟
لینو: باشه...اتتتت
ات: بله* برمگیرده
لینو: چانی هیونگ راضی شد بریم خونه منو یونجون میریم پیاده میریم
ات: پس اینننننن
تهیونگ: مگه درختم:/
ات: از قدت معلومه هستی
تهیونگ: ای کوفت:/خب
لینو یونجون رفتن
ات: پوفف*میشینه روی مبل
تهیونگ: ات...خودم یونجونو مجبور کردم
ات: چیییی چرااا
تهیونگ: که ببینمت دختره دیوونه
ات: تهیونگ ما رابطمون تموم شد چرا نمیفهمی
تهیونگ: تهیونگ؟....اومم تا دو دقیقه پیش عاقای کیم بودم چیشده؟
ات: ولم کن تهیونگ
تهیونگ: ات...به خدا قسم که من کاری نکردم اون دختره دیوونسسس خب من چیکار اکسم دارممممم خودش شوهر دارههههه
ات: عه تو گفتیو باور کردیم
تهیونگ: فیط دخترای سینگل میتونن میکاپر اعضای بی تی اس شن کی میخای بفهمی
ات: شت یادم نبود....حالا چیزی عوض نمیشه *روش اونوره
تهیونگ: قهر قرو *خندید*حالا به درخاستم فکرکن
ات: تث زنپگیت از من جداعه عاقای کیم تهیونگ
تهیونگ: باشه میره
ات ویو
بعد دث سه ساعت هیچ نمیتونستم تهیونگو ول کنم هی میخاستم بهش زنگ بزنم بیاد پیشم...نکنه دوباره دارم خام جذابیتش میشم؟...یا ابلفضللل مثل ارمیا نشمممم(الفتحه🗿) یهو میبینی داخل جمع میبوسمش میفهمم ج غلطی کردم بعد میرینم....دیگه حوصلم پوکید زنگ زدم بورام اماده شه بریم بار یکم حالم بهتر میشه رفتم سمت کمد یه لباس در اوردم نسبتا خوب میومد پوشیدمش اوممم بدنو بنازم کراشم خب رفتم نشستم سر میز میکاپ موهامو باز گذاشتم اتو کشیدم کیفمو پر اشغال پاشغال دم دستم کردم کفشامو پوشیدم بعد چند دقیقه بورام اومد رفتیم بار.....
خمارییییی
به ترتیب استایل
ات.بورام.تهیونگ.کوک
ات ویو
درو باز کردم با تهیونگ یونجون روبرو شدم پوفی کشیدم یونجونو با اردنگی پرت کردم داخل
لینو: پسره خر خام شدی باز
یونجون: اون شوهر اته اصکل
لینو: عه ریدم سلام
تهیونگ: سلام
یونجون: ات بخدا قسم خودش اصرار کرد
ات حرصی میشود*خوش اومدی عاقای کیم
تهیونگ سرشو گرفت پایین از شدت حرص کیوت ات خندش گرفت سرشو ارود بالا*سلام خانم کانگ نشست
تهیونگ: یونجون یادته چقدر از زنم واست میگفتم؟
یونجون: نکنه این واست دلبری میکرد هیونگ
تهیونگ: بشه خوبی بود بخدا...خیلی مهربونه
لینو: و...وحشی
یوجون: حقق *دست میزنه
تهیونگ: وحشی؟....تاحالا وحشی ندیده بودمش
لینو: پس خاک تو سرت اتو هنوز نشناختی
تهیونگ: خوبم میشناسمش
لینو: رنگ مورد علاقه؟
تهیونگ: قرمز
لینو: غذا؟
تهیونگ: دوکبوکی رامیون تند
لینو: لباس مورد علاقه
تهیونگ: نیم تنه شلوار
لینو: اوکی فهمیدم
تهیونگ: اگه کمکم کنین با ات خوب شم...با چانی حرف مززنم
لینو: جدیییییی
تهیونگ: اوهوم
یونجون: منم کمک میدم
لینو: تو نههه میرینی تو همچی داشتان
یونجون:/
تهیونگ: باش؟
لینو: باشه...اتتتت
ات: بله* برمگیرده
لینو: چانی هیونگ راضی شد بریم خونه منو یونجون میریم پیاده میریم
ات: پس اینننننن
تهیونگ: مگه درختم:/
ات: از قدت معلومه هستی
تهیونگ: ای کوفت:/خب
لینو یونجون رفتن
ات: پوفف*میشینه روی مبل
تهیونگ: ات...خودم یونجونو مجبور کردم
ات: چیییی چرااا
تهیونگ: که ببینمت دختره دیوونه
ات: تهیونگ ما رابطمون تموم شد چرا نمیفهمی
تهیونگ: تهیونگ؟....اومم تا دو دقیقه پیش عاقای کیم بودم چیشده؟
ات: ولم کن تهیونگ
تهیونگ: ات...به خدا قسم که من کاری نکردم اون دختره دیوونسسس خب من چیکار اکسم دارممممم خودش شوهر دارههههه
ات: عه تو گفتیو باور کردیم
تهیونگ: فیط دخترای سینگل میتونن میکاپر اعضای بی تی اس شن کی میخای بفهمی
ات: شت یادم نبود....حالا چیزی عوض نمیشه *روش اونوره
تهیونگ: قهر قرو *خندید*حالا به درخاستم فکرکن
ات: تث زنپگیت از من جداعه عاقای کیم تهیونگ
تهیونگ: باشه میره
ات ویو
بعد دث سه ساعت هیچ نمیتونستم تهیونگو ول کنم هی میخاستم بهش زنگ بزنم بیاد پیشم...نکنه دوباره دارم خام جذابیتش میشم؟...یا ابلفضللل مثل ارمیا نشمممم(الفتحه🗿) یهو میبینی داخل جمع میبوسمش میفهمم ج غلطی کردم بعد میرینم....دیگه حوصلم پوکید زنگ زدم بورام اماده شه بریم بار یکم حالم بهتر میشه رفتم سمت کمد یه لباس در اوردم نسبتا خوب میومد پوشیدمش اوممم بدنو بنازم کراشم خب رفتم نشستم سر میز میکاپ موهامو باز گذاشتم اتو کشیدم کیفمو پر اشغال پاشغال دم دستم کردم کفشامو پوشیدم بعد چند دقیقه بورام اومد رفتیم بار.....
خمارییییی
به ترتیب استایل
ات.بورام.تهیونگ.کوک
۵.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.