تلهpt9
تلهpt9
موهاش بهم ریخته بود ، دستش و دیوار خونی بود ، تا منو دید سریع اومد سمتم ، دستمو گرفت درو بست و منو چسبوند به دیوار ، انقد نزدیکم بود که نفساش بهم میخورد
+ولم کن
-...
هولش دادم کلید رو از پشت در برداشتم و اومدم بیرون درو قفل کردم
-باز کن درو(داد)
دادش باعث شد همه بیان بالا
+میشه شماره شوگا رو بدین
یکی از خدمتکارا شماره شوگا رو بهم داد
-مولیان درو باز کن
+الو شوگا
@مولیان؟ چیزی شده
+چیزه تهیونگ حالش خوب نیست
@ چش شده؟
+نمیدونم،رفتم تو اتاقش دیدم دست و دیوار خونی
@مولیان تهیونگ سادیسم داره
+خب الان چیکار کنم؟
@ تو اتاقش یه قرص هست جلدش ابیه از اون دوتا بهش بده
+باشه
گوشیو قطع کردم رفتم درو باز کردم ، تهیونگ رو زمین نشسته بود سرشو تو دستاش گرفته بود ، یه نگاهی به من انداخت منم رفتم اون قرصو پیدا کردم ، دوتا از توش درآوردم و از پارچ آب ریختم تو لیوان و رفتم جلوش
+تهیونگ این قرصارو بخور
-...
+تهیونگ لطفا
با چشمای قرمز یه نگاهی بهم کرد و قرصارو گرفت و خورد
+ حالت خوبه
-برو
+ها
-برو
از اتاق اومدم بیرون درو بستم و رفتن سمت اتاق خودم ، ساعت 3 بود خیلی خسته بودم ، پس رفتم رو تخت و گرفتم خوابیدم
(پرش زمانی صبح)
با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم از تخت اومدم بیرون ، دستمو کردم تو موهام و بلند شدم رفتم بیرون
/صبح بخیر ، بفرمایید صبحانه
+ممنون نمیخورم
میخواستم برم تو اتاق که زنگ در خونه زده شد ، خدمتکار رفت درو باز کرد و جونکوک با شوگا اومدن داخل
@ تهیونگ حالش خوبه
+نمیدونم دیشب قرصارو دادم بعدشم گفت برو بیرون منم اومدم
÷مگه چیشده
+حالش بعد شده
شوگا رفت بالا منو جونکوک هم از خونه زدیم بیرون
÷تو خونهی تهیونگ چیکار داشتی
+خب دیروز...(کل داستانو تعریف کرد)
÷یعنی الان مرده
+اره
+راستی ، دیشب داشتم اتاق تهیونگ رو که میگشتم تا قرصاشو پیدا کنم مدارکم دیدم
÷واقعا
+اره، چندتا مدارک تو کمدش بود
÷خب الان چیکار کنیم
+دیشب گفتش که ما باهم همکاریم، پس حتما قبول کرده
÷خوبه پس
+فردا برای تشکر بریم خونش ، راجب این موضوع هم حرف میزنیم
÷حله
موهاش بهم ریخته بود ، دستش و دیوار خونی بود ، تا منو دید سریع اومد سمتم ، دستمو گرفت درو بست و منو چسبوند به دیوار ، انقد نزدیکم بود که نفساش بهم میخورد
+ولم کن
-...
هولش دادم کلید رو از پشت در برداشتم و اومدم بیرون درو قفل کردم
-باز کن درو(داد)
دادش باعث شد همه بیان بالا
+میشه شماره شوگا رو بدین
یکی از خدمتکارا شماره شوگا رو بهم داد
-مولیان درو باز کن
+الو شوگا
@مولیان؟ چیزی شده
+چیزه تهیونگ حالش خوب نیست
@ چش شده؟
+نمیدونم،رفتم تو اتاقش دیدم دست و دیوار خونی
@مولیان تهیونگ سادیسم داره
+خب الان چیکار کنم؟
@ تو اتاقش یه قرص هست جلدش ابیه از اون دوتا بهش بده
+باشه
گوشیو قطع کردم رفتم درو باز کردم ، تهیونگ رو زمین نشسته بود سرشو تو دستاش گرفته بود ، یه نگاهی به من انداخت منم رفتم اون قرصو پیدا کردم ، دوتا از توش درآوردم و از پارچ آب ریختم تو لیوان و رفتم جلوش
+تهیونگ این قرصارو بخور
-...
+تهیونگ لطفا
با چشمای قرمز یه نگاهی بهم کرد و قرصارو گرفت و خورد
+ حالت خوبه
-برو
+ها
-برو
از اتاق اومدم بیرون درو بستم و رفتن سمت اتاق خودم ، ساعت 3 بود خیلی خسته بودم ، پس رفتم رو تخت و گرفتم خوابیدم
(پرش زمانی صبح)
با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم از تخت اومدم بیرون ، دستمو کردم تو موهام و بلند شدم رفتم بیرون
/صبح بخیر ، بفرمایید صبحانه
+ممنون نمیخورم
میخواستم برم تو اتاق که زنگ در خونه زده شد ، خدمتکار رفت درو باز کرد و جونکوک با شوگا اومدن داخل
@ تهیونگ حالش خوبه
+نمیدونم دیشب قرصارو دادم بعدشم گفت برو بیرون منم اومدم
÷مگه چیشده
+حالش بعد شده
شوگا رفت بالا منو جونکوک هم از خونه زدیم بیرون
÷تو خونهی تهیونگ چیکار داشتی
+خب دیروز...(کل داستانو تعریف کرد)
÷یعنی الان مرده
+اره
+راستی ، دیشب داشتم اتاق تهیونگ رو که میگشتم تا قرصاشو پیدا کنم مدارکم دیدم
÷واقعا
+اره، چندتا مدارک تو کمدش بود
÷خب الان چیکار کنیم
+دیشب گفتش که ما باهم همکاریم، پس حتما قبول کرده
÷خوبه پس
+فردا برای تشکر بریم خونش ، راجب این موضوع هم حرف میزنیم
÷حله
۱۱.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.