سناریو درخواستی

سناریو درخواستی
وقتی خوابگاه هامون یکی میشه

هودی سفید اورسایزم رو پوشیده بودم و به آتیش شومینه نگاه میکردم اتاقم به خواست خودم تک نفره بود و هم اتاقی نداشتم
چوب های کنار شومینه رو برداشتم و داخل آتیش انداختم تا اتاق بیشتر گرم بشه
از صبح که خوابگاه پسرا توسط سه ترول که از دخمه ها فرار کرده بودن تخریب شده بود تقریبا متیو رو ندیده بودم و احتمال میدادم در حال مرتب کردن وسایلش باشه
و چون فردا کلاس اولم ساعت یک بعد از ظهر بود تصمیم گرفتم شب رو دیرتر بخوابم تا بتونم یکم بیشتر مطالعه کنم
با شنیدن صدای در به خودم اومدم معمولا هیچکس این ساعت به خوابگاهم نمیومد به جز متیو و اون احتمالا امشب مجبور بود توی سالن اجتماعات بخوابه و قطعا سرگروهمون همه اشون رو زیر نظر داشت که به خوابگاه دخترا نیان
با باز کردن در فهمیدم دقیقا خود خودشه و بهش گفتم :تو اینجا چیکار می‌کنی الان یکی اینجا ببینتت دردسر میشه
گفت : هی دختر کوچولو بزار بیام تو بعد بازجوییتو شروع کن
سریع کشیدمش داخل و گفتم : درد اگه مثل سری پیش مجبور بشیم دخمه ها رو تمیز بکنیم من می‌دونم و تو
گفت : عزیزم آنقدر اذیت نکن وقتی اتاق تو هست باید برم توی سالن اجتماعات روی کاناپه بخوابم ؟
گفتم : مگه اتاق من طویله است آقای ریدل که هربار جنابعالی اتاقت رو به فنا میدی میای اینجا
در حالی که سعی داشت خنده اش رو قورت بده گفت:هی مگه من گوسفندم
گفتم : دقیقا خود گوسفندی
دستش رو بین موهام برد و بهمشون ریخت و با خنده روی تخت نشست با اخم موهام رو کنار زدم و رفتم روبه روش جلوی تخت وایسادم و گفتم : هی اگه بگی روی تخت پیش من می‌خوابی خودم میندازمت بیرون ها
گفت : دختر کوچولوم خودتم میدونی نمیتونی حریف من بشی
کتابم رو از روی تشک برداشتم به بازوش زدم و گفتم : اتفاقا خودم خیلی خوب میدونم میتونم حریفت بشم
با خنده دستم رو گرفت و کشید سمت خودش که باعث شد روی پاهاش بیافتم و گفت: چشم پرنسس کوچولوم شما قطعا درست میگی
با دستام به سینه اش زدم و سرمو روی شونه اش گذاشتم و گفتم : تو آخر سر منو دق میدی پسر
دستش رو دور کمرم گذاشت و گفت : نظرت چیه یکم شیطنت کنیم
دستم رو مشت کردم و به بازوش زدم و گفتم : زهر مار پسره ی منحرف بگیر بخواب دیگه
گفت : اگه جنابعالی بزاری منم می‌خوابم
از بغلش بیرون اومدم و رفتم گوشه تخت و بالشی که همیشه بغل میکردم رو بینمون گذاشتم و گفتم : فکرشم به سرت نزنه از مرز بالشم بیای اینورتر
و پشت بهش خوابیدم که با حس اینکه تشک تکون خورد به خودم اومدم و تا خواستم چیزی بگم متیو سریع بغلم کرد بهش گفتم : هی خرس گنده بهت گفتم اینورتر نیای خفه ام کردی
گفت :میدونستی خیلی مهمون نوازی عزیزم
گفتم :معلومه که خیلی مهمون نوازم آقای ریدل
گفت: معلومه دختر کوچولوی منی دیگه خانم ریدل
به سمتش برگشتم و گفتم : جدی جدی قراره اینجا بمونی
گفت :به نظرت جای خواب دیگه ای دارم پرنسس ترول ها آواره ام کردن
بیشتر تو بغلش فرو رفتم و گفتم : کاشکی ترول ها بیشتر به خوابگاه پسرا حمله کنن
با لبخند خسته اش گفت : فعلا که تا یه هفته اینجا مهمونتم
گفتم :هی انتظار نداری که تا یه هفته اینجا بمونی باور کن فردا در اتاقم رو روت قفل میکنم
گفت : میبینیم دختر کوچولوم
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
دیدگاه ها (۴)

من نمی‌خوامممم😭😭

بچه ها دلم میخواد قبل از شروع فیک یه چند تایی تکپارتی یا سنا...

ادامه سناریو ریگولوس بلک : با اینکه جفتتون خیلی کار داشتید و...

وقتی با هم می‌رید ساحل دراکو مالفوی : به پیشنهاد تو خانه اتو...

You must love me...

تکپارتی درخواستی مت زده تو دهن ا/ت(هنوز دوستن ) اونم یدونه...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط