مابایا

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯

part_12
دیانا:
+ن بابا راحت باشید
×کارمون در اومد
_چی شد؟
×خونه ها رو فروخته فقط مونده ما امضا کنیم.
_خو بهش میگفتی کنسل کنه
×گفتم میگه نمیشه
_وا
×والا
+خوب حالا که شما این لطف رو به محشاد کردید که تو این یه سال توی خونه مشترکمون باشه من هم مشکلی ندارم که محراب هم بیاد بهامون زندگی کنه.
_جدی؟
+اره خوب.
خدا شاهده اینا رو به اصرار محشاد گفتم سوراخم کرد.
وگرنه اون خونه ۵تا اتاق داره.نمیرسه به همه که.
ادامه پارت_۱۲
دیدگاه ها (۱۱)

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯part_13ارسلان:با محراب سوار ماشین شدیم و ب...

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯پارت -۱۳ارسلانباشی زیر لب گفتم و روی صندلی...

با این که حمایت نمیکنید ولی خب

گفتم زشته نباشه یه ادیت از اردیا با این آهنگ...👀

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط