فیک سر انجام عشق p3
فیک سر انجام عشق p3
(رائون + . جین_ . شوگا ©. تهیونگ ∆ . کوکπ))
ویو راوی.........
رائون نگاهی به بیرون انداخت. تعجب میکرد که برادرش خونه به این بزرگی داره و علاوه بر اون تنهاس.
+ میگم...... تو مطمئنی که تنها نیستی؟
_خب..... نیستم.
رائون تعجب کردو با دو به سمت خونه ی ویلایی رفت
_هی کجا میری؟
+میرم داخل..
راىون وارد خونه شدو به خونه نگاهی کرد. خونه دو طبقه بود... ولی اون دنبال چیز دیگه ای بود یا بهتر بگم..... دنبال کسی بود.
بالاخره جین هم وارد خونه شدو کنار رائون ایستاد .
_دنبال چیزی میگردی ؟
+اره
_چی؟( تعجب)
+زن داداشم...... اون کجاس؟
جین هنگ کرده بود..... میدونست خواهرش خنگه ولی نه در این حد....
_ ( خنده ی بلند)
+چرا میخندی؟
_ دختر تو خیلی خنگی ( خنده)
جین همونطور درحال بلند خندیدن بودو رائون هم پوکر نگاش میکرد. ولی غافل از اینکه یکیو عصبانی کردن.
© چه خبرتونههههه ( داد)
(رائون + . جین_ . شوگا ©. تهیونگ ∆ . کوکπ))
ویو راوی.........
رائون نگاهی به بیرون انداخت. تعجب میکرد که برادرش خونه به این بزرگی داره و علاوه بر اون تنهاس.
+ میگم...... تو مطمئنی که تنها نیستی؟
_خب..... نیستم.
رائون تعجب کردو با دو به سمت خونه ی ویلایی رفت
_هی کجا میری؟
+میرم داخل..
راىون وارد خونه شدو به خونه نگاهی کرد. خونه دو طبقه بود... ولی اون دنبال چیز دیگه ای بود یا بهتر بگم..... دنبال کسی بود.
بالاخره جین هم وارد خونه شدو کنار رائون ایستاد .
_دنبال چیزی میگردی ؟
+اره
_چی؟( تعجب)
+زن داداشم...... اون کجاس؟
جین هنگ کرده بود..... میدونست خواهرش خنگه ولی نه در این حد....
_ ( خنده ی بلند)
+چرا میخندی؟
_ دختر تو خیلی خنگی ( خنده)
جین همونطور درحال بلند خندیدن بودو رائون هم پوکر نگاش میکرد. ولی غافل از اینکه یکیو عصبانی کردن.
© چه خبرتونههههه ( داد)
۳.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.