عاقبت ماه روی برمیتابد

عاقبت ماه روی برمیتابد
زمین دهان باز میکند
و خورشید مذاب می کند دریا را
زمین و زمان را هی به هم بدوزیم
که آخر که هیچ
که آخر که پوچ
از اوج تفکر به هیچ رسیدن
شعاریست برای معلومات فروشانی که
در کتابخانه هامان خاک می خورند
خاکی که از تاخت جوانان وطن در کوچه ها
دولخ آفریده!
شهریار قبل ها میگفت
“ در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟ ..! “
نیستی که ببینی
هستیم و نمی بینیم
#مهسا_طلوع
_ خونآبه
دیدگاه ها (۰)

با به خواب رفتن در خود فرو می روم: از فرط خستگی ام، از فرط م...

من نه فقط خسته، بلکه تلخکام هم هستم، و این تلخکامی هم امری ن...

آن کس که خود را عمیق می داند تلاش می کند که واضح و شفاف باشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط