پارت نه ارباب مافیا
پارت نه
ات ویو
رفتم بالا رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم (میزارم)
رفتم پایین دیدم کوک منتظرم
کوک ویو
دیدم ات مثل فرشته ها داره از پله ها میاد پایین گفتم
- اومدی لیدی
+بله ارب..... یعنی کوک (لبخند)
- رفتیم سوار ماشین شدیم درو واسه ات وا کردم نشست من رفتم نشستم تو ماشین ساکت بودیم
(پریش زمانی به مرکزخرید)
ات ویو رسیدیم اینجا واقا قشنگ بود رفتیم کلی خرید واسه من و خودشو نینی کردیم رفتیم بستنی خوردیم کلی خوش گذشت
ات ویو
رفتم بالا رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم (میزارم)
رفتم پایین دیدم کوک منتظرم
کوک ویو
دیدم ات مثل فرشته ها داره از پله ها میاد پایین گفتم
- اومدی لیدی
+بله ارب..... یعنی کوک (لبخند)
- رفتیم سوار ماشین شدیم درو واسه ات وا کردم نشست من رفتم نشستم تو ماشین ساکت بودیم
(پریش زمانی به مرکزخرید)
ات ویو رسیدیم اینجا واقا قشنگ بود رفتیم کلی خرید واسه من و خودشو نینی کردیم رفتیم بستنی خوردیم کلی خوش گذشت
۱۲.۳k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.