𝐎𝐍𝐄𝐒𝐇𝐎𝐓🖤Ꮺ ָ࣪ ۰
"وانشات 2 پارتی جین"
Part2(last)
صدای دست زدن کل سالن رو برداشته بود... ولی قسمت مهم برنامه مونده بود...
جین: و خوب در این شب بزرگ و زیبا میخوام چیزی رو به همه ی شماها بگم...
من قبل از اینکه تصمیم بگیرم این شرکت رو راه بندازم و برای مهاجرت مردم و اقامتشون در کره برنامه ریزی کنم،پسری مغرور و بی احساسی بودم؛هیچکس رو بجز خودم دوست نداشتم و هیچکس برام مهم نبود...سر هرچیزی عصبانی میشدم و کنترل خودم رو از دست میدادم...
ولی با ورود کسی به زندگیم همه ی اینا تغییر کرد...
دختری به زیبایی ماه و ظریفی گلبرگ؛
دختری که باعث شد کیم سوکجین مرد مغرور و بی احساس برای اولین بار طعم عشق رو بچشه...
باعث بشه این مرد دلیلی برای زندگی داشته باشه...
باعث بشه چهره ی دلسوز و بسیار احساساتی این مرد نمایان بشه و تغییر کنه...
دختر با شنیدن این حرف ها بغضی گلویش رو اسیر کرد و قطره اشکی از چشمان سیاهش که از خوشحالی برق میزد ریخت...
جین به سمت دختر حرکت کرد و دست او رو گرفت و باهم به سمت سکو اومدن...
مینسو: باورم نمیشد...قلبم داشت از جاش درمیومد...یعنی اون منو واقعا دوست داره؟یعنی فقط من عاشقش نیستم و این حس یه طرفه نیست؟بعد از این همه سختی بلخره میتونم خوشحال باشم؟
با چرخیدن این حرف ها توی سرش به سکو رسید...
جین: جعبه ی حلقه رو از توی جیبم درآوردم و بازش کردم،با تمام سادگیش زیبا بود و زیر نور میدرخشید؛
جین:زیبای من،پرنسس من،دلیل زندگی من،لی مینسو، با من ازدواج میکنی؟
مینسو: برای لحظه ای قلبم ایستاد...نمیتونستم باور کنم که این واقعیه...جین با چشمای معصومش که از استرس و اشتیاق پر شده بود به من نگاه میکرد...
نمیتونستم بهش نه بگم...نمیتونم اینکه اون منو تنها نزاشت و در سخت ترین شرایط کنارم بود رو انکار کنم...نفسی کشیدم و جوابش رو دادم...
سالن با شنیدن بله ی دختر از سوت و دست زدن پر شده بود و همه تشویق میکردن.
جین با خوشحالی به دختر نگاه میکرد و حلقه رو دست دختر انداخت.
چشم هاشون روی لب های همدیگه میجنبید و منتظر بودن تا یکیشون دست بکار شه...
جین صورتش رو نزدیک صورت مینسو برد و بوسه ای روی لب های دختر کاشت.بوسیدن لب های نازک و لطیف دختر اونو از خود بی خود میکرد... مطمئن بود مینسو هم همین حسو داشت...
لب هاشون رو از هم جدا کردن و پیشونی هاشون رو بهم چسبوندن
جین: دوستت دارم فرشته ی من!
مینسو:"منم دوستت دارم ماه درخشان من!"
THE END 🎶🖤
چطور بود؟🌚💘
𝐅𝐎𝐋𝐋𝐎𝐖 𝐂𝐔𝐓𝐄 🌚Ꮺ ָ࣪ ۰
𝐓𝐀𝐆🖤 ָ࣪ ﹗⊹
#bts #jin #seokjin #kimseokjin #بی_تی_اس #جین #سوکجین #وانشات #وانشات_جین #وانشات_بی_تی_اس
Part2(last)
صدای دست زدن کل سالن رو برداشته بود... ولی قسمت مهم برنامه مونده بود...
جین: و خوب در این شب بزرگ و زیبا میخوام چیزی رو به همه ی شماها بگم...
من قبل از اینکه تصمیم بگیرم این شرکت رو راه بندازم و برای مهاجرت مردم و اقامتشون در کره برنامه ریزی کنم،پسری مغرور و بی احساسی بودم؛هیچکس رو بجز خودم دوست نداشتم و هیچکس برام مهم نبود...سر هرچیزی عصبانی میشدم و کنترل خودم رو از دست میدادم...
ولی با ورود کسی به زندگیم همه ی اینا تغییر کرد...
دختری به زیبایی ماه و ظریفی گلبرگ؛
دختری که باعث شد کیم سوکجین مرد مغرور و بی احساس برای اولین بار طعم عشق رو بچشه...
باعث بشه این مرد دلیلی برای زندگی داشته باشه...
باعث بشه چهره ی دلسوز و بسیار احساساتی این مرد نمایان بشه و تغییر کنه...
دختر با شنیدن این حرف ها بغضی گلویش رو اسیر کرد و قطره اشکی از چشمان سیاهش که از خوشحالی برق میزد ریخت...
جین به سمت دختر حرکت کرد و دست او رو گرفت و باهم به سمت سکو اومدن...
مینسو: باورم نمیشد...قلبم داشت از جاش درمیومد...یعنی اون منو واقعا دوست داره؟یعنی فقط من عاشقش نیستم و این حس یه طرفه نیست؟بعد از این همه سختی بلخره میتونم خوشحال باشم؟
با چرخیدن این حرف ها توی سرش به سکو رسید...
جین: جعبه ی حلقه رو از توی جیبم درآوردم و بازش کردم،با تمام سادگیش زیبا بود و زیر نور میدرخشید؛
جین:زیبای من،پرنسس من،دلیل زندگی من،لی مینسو، با من ازدواج میکنی؟
مینسو: برای لحظه ای قلبم ایستاد...نمیتونستم باور کنم که این واقعیه...جین با چشمای معصومش که از استرس و اشتیاق پر شده بود به من نگاه میکرد...
نمیتونستم بهش نه بگم...نمیتونم اینکه اون منو تنها نزاشت و در سخت ترین شرایط کنارم بود رو انکار کنم...نفسی کشیدم و جوابش رو دادم...
سالن با شنیدن بله ی دختر از سوت و دست زدن پر شده بود و همه تشویق میکردن.
جین با خوشحالی به دختر نگاه میکرد و حلقه رو دست دختر انداخت.
چشم هاشون روی لب های همدیگه میجنبید و منتظر بودن تا یکیشون دست بکار شه...
جین صورتش رو نزدیک صورت مینسو برد و بوسه ای روی لب های دختر کاشت.بوسیدن لب های نازک و لطیف دختر اونو از خود بی خود میکرد... مطمئن بود مینسو هم همین حسو داشت...
لب هاشون رو از هم جدا کردن و پیشونی هاشون رو بهم چسبوندن
جین: دوستت دارم فرشته ی من!
مینسو:"منم دوستت دارم ماه درخشان من!"
THE END 🎶🖤
چطور بود؟🌚💘
𝐅𝐎𝐋𝐋𝐎𝐖 𝐂𝐔𝐓𝐄 🌚Ꮺ ָ࣪ ۰
𝐓𝐀𝐆🖤 ָ࣪ ﹗⊹
#bts #jin #seokjin #kimseokjin #بی_تی_اس #جین #سوکجین #وانشات #وانشات_جین #وانشات_بی_تی_اس
۲۱.۷k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.