ادامه پارت 16
سلام
امیدوارم حالت خوب باشه...
درسته امروز روز موعوده
روز جراحی... میخاستم از اخرین فرستم استفاده کنم و برای تک تک لحظاتی ک باعث شدی لبخند مهمون لبام شه، لحظه هایی ک مشکلاتم دامن گیرم شده بود کمکم کردی.... حتا لحظه ای ک برای اروم کردم اغوشت رو بروم باز کردی
با نوشتن این کلمه قطره اشکی از روی گونش سر خورد و صفحه گوشیش رو لمس کرد اما دوباره ادامه داد
اغوشت رو بروم باز کردی ... تشکر کنم
تمام لحظات بودن با تو شیرین بود .... شایدم مال این بود ک میدونستم ب مرگ نزدیکم .... ما مدت کوتاهی باهم دیدار کردیم اما لحظه دیدارمون و لحظاتی ک باتو گذشت تا ابد توی قلب من میمونن
خداحافظ
جیمین تنها کسی بود ات توی زندگیش....داشت درسته اونا مدت کوتاهی رو باهم گذروندن ولی بودن با اون حس خیلی خوبی داشت
این حس یکطرفه نبود... اما شاید حس ات برای این بود ک کسی رو توی زندگیش نداشت.... ولی حسی ک جیمین داشت چی!؟... ولی شاید کم دور بود برای پیدا کردن این حس.... نه؟
میگم سناریو بعدی چی باشه هوم؟؟؟؟ 🥲
امیدوارم حالت خوب باشه...
درسته امروز روز موعوده
روز جراحی... میخاستم از اخرین فرستم استفاده کنم و برای تک تک لحظاتی ک باعث شدی لبخند مهمون لبام شه، لحظه هایی ک مشکلاتم دامن گیرم شده بود کمکم کردی.... حتا لحظه ای ک برای اروم کردم اغوشت رو بروم باز کردی
با نوشتن این کلمه قطره اشکی از روی گونش سر خورد و صفحه گوشیش رو لمس کرد اما دوباره ادامه داد
اغوشت رو بروم باز کردی ... تشکر کنم
تمام لحظات بودن با تو شیرین بود .... شایدم مال این بود ک میدونستم ب مرگ نزدیکم .... ما مدت کوتاهی باهم دیدار کردیم اما لحظه دیدارمون و لحظاتی ک باتو گذشت تا ابد توی قلب من میمونن
خداحافظ
جیمین تنها کسی بود ات توی زندگیش....داشت درسته اونا مدت کوتاهی رو باهم گذروندن ولی بودن با اون حس خیلی خوبی داشت
این حس یکطرفه نبود... اما شاید حس ات برای این بود ک کسی رو توی زندگیش نداشت.... ولی حسی ک جیمین داشت چی!؟... ولی شاید کم دور بود برای پیدا کردن این حس.... نه؟
میگم سناریو بعدی چی باشه هوم؟؟؟؟ 🥲
۱۶.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.