عشق یهویی²²
عشقیهویی²²
(ساری بابت تاخیر)
*ویو بعداز تمرین*
ات ـ دخترا من میرم خونه
دخترا ـ بایییی
*¹سال بعد*
(تو این یکسال اتفاقی نیوفتاد..)
اتویو
خیلی خوشحالم
فردا قراره اولین موزیک ویدیومونو بدیم بیروننننن
عررررر
لباسامو پوشیدم و رفتم پایین
م/ات ـ کجا ب سلامتی؟
ات ـ میرم بیرون(هنوز ب مامانشینا نگفته)
م/ات ـ مواظب باش
ات ـ چشم
م/ات ـ و اینکه زود بیا قراره عموتینا بیان
ات ـ تهیونگاینا؟
م/ات ـ نه،یونگـ..
ات ـ عرررررررررر اخجونن
(خب بزارین ی توضیحی بدم..یونگی پسر عموی اتس..مامانشینا خیلی باهاش مهربونن و ات روی یونگی کراشه..و اینکه توی این یسال کوک با هانول کاپل شدن و تهیونگم ک سینگل دوعالمه😂)
ات ـ خدافظظ
م/ ات ـ خدافظ
رفتم سوار ماشین شدم
ات ـ پیش ب سوی موزیک ویدیو و یونگیییییییی*داد*
بچها موزیک ویدیوشو اگه تونستم میزارم
*ویو داخل خونه*
یونگیویو
منتظر ات بودم تا بیاد
یهو صدای در اومد
بلند شدم ک ات مث چی دویید بغلم
ات ـ سلامم یونگیییی
یونگی ـ سلاممم پیشولل
ات ـ دلم برات تنگـ..
عمهی ات ـ ما شلغمیم؟
ات ـ عررر عمههه دلم برات تنگ شده بودد
عموی ات ـ من چی؟
ات ـ مگه میشه دلم براتون تنگ نشهه؟
م/ات ـ خو حالا..کم حرف بزن و با یونگی برو بالا
ات ـ چشم بانوی من
اتویو
رفتیم اتاق
یونگی ـ چخبرا؟
ات ـ سلامتیا..یکم صب کن من برم حموم میام
یونگی ـ باشه
رفتم حموم
داشتم دوش میگرفتم ک یونگی گف:ات گوشیتت
ات ـ کیه؟
یونگی ـ کوک
ات ـ گوشیو بده
یونگی ـ تماس تصویریه ها
ات ـ خو تو جواب بده تا بیام بیرون
کوکویو
با تهیونگ داشتیم بازی میکردیم، شرطشم این بود ک هرکی برد باید ی مجازات بگه
منم باختم..
کوک ـ تهیونگ لدفا یچیز اسون بگو
تهیونگ ـ زنگ بزن ب ات بگو دوسش داری
کوک ـ باش..
زنگ زدم ک ی پسر جواب داد
کوک ـ گوشیه ات دست تو چیکا میکنه؟
یونگی ـ تو کی هستی؟
ات ـ یونگی چیمیگهه؟
یونگی ـ چی میخای؟
کوک ـ ات کجاس؟
یونگی ـ حموم
کوک ـ تو کجایی
یونگی ـ انقد سوال جوابم نکن..چی میخای؟
کوک ـ هوف..هیچی
یونگی ـ مردم آزار
کوک ـ دلتم بخاد
یونگی ـ فعلا ک نمیخاد
ـ
حیمایت؟
راستی لباس ات توی پارت قبلی یادم رف الان میزارم😂
(ساری بابت تاخیر)
*ویو بعداز تمرین*
ات ـ دخترا من میرم خونه
دخترا ـ بایییی
*¹سال بعد*
(تو این یکسال اتفاقی نیوفتاد..)
اتویو
خیلی خوشحالم
فردا قراره اولین موزیک ویدیومونو بدیم بیروننننن
عررررر
لباسامو پوشیدم و رفتم پایین
م/ات ـ کجا ب سلامتی؟
ات ـ میرم بیرون(هنوز ب مامانشینا نگفته)
م/ات ـ مواظب باش
ات ـ چشم
م/ات ـ و اینکه زود بیا قراره عموتینا بیان
ات ـ تهیونگاینا؟
م/ات ـ نه،یونگـ..
ات ـ عرررررررررر اخجونن
(خب بزارین ی توضیحی بدم..یونگی پسر عموی اتس..مامانشینا خیلی باهاش مهربونن و ات روی یونگی کراشه..و اینکه توی این یسال کوک با هانول کاپل شدن و تهیونگم ک سینگل دوعالمه😂)
ات ـ خدافظظ
م/ ات ـ خدافظ
رفتم سوار ماشین شدم
ات ـ پیش ب سوی موزیک ویدیو و یونگیییییییی*داد*
بچها موزیک ویدیوشو اگه تونستم میزارم
*ویو داخل خونه*
یونگیویو
منتظر ات بودم تا بیاد
یهو صدای در اومد
بلند شدم ک ات مث چی دویید بغلم
ات ـ سلامم یونگیییی
یونگی ـ سلاممم پیشولل
ات ـ دلم برات تنگـ..
عمهی ات ـ ما شلغمیم؟
ات ـ عررر عمههه دلم برات تنگ شده بودد
عموی ات ـ من چی؟
ات ـ مگه میشه دلم براتون تنگ نشهه؟
م/ات ـ خو حالا..کم حرف بزن و با یونگی برو بالا
ات ـ چشم بانوی من
اتویو
رفتیم اتاق
یونگی ـ چخبرا؟
ات ـ سلامتیا..یکم صب کن من برم حموم میام
یونگی ـ باشه
رفتم حموم
داشتم دوش میگرفتم ک یونگی گف:ات گوشیتت
ات ـ کیه؟
یونگی ـ کوک
ات ـ گوشیو بده
یونگی ـ تماس تصویریه ها
ات ـ خو تو جواب بده تا بیام بیرون
کوکویو
با تهیونگ داشتیم بازی میکردیم، شرطشم این بود ک هرکی برد باید ی مجازات بگه
منم باختم..
کوک ـ تهیونگ لدفا یچیز اسون بگو
تهیونگ ـ زنگ بزن ب ات بگو دوسش داری
کوک ـ باش..
زنگ زدم ک ی پسر جواب داد
کوک ـ گوشیه ات دست تو چیکا میکنه؟
یونگی ـ تو کی هستی؟
ات ـ یونگی چیمیگهه؟
یونگی ـ چی میخای؟
کوک ـ ات کجاس؟
یونگی ـ حموم
کوک ـ تو کجایی
یونگی ـ انقد سوال جوابم نکن..چی میخای؟
کوک ـ هوف..هیچی
یونگی ـ مردم آزار
کوک ـ دلتم بخاد
یونگی ـ فعلا ک نمیخاد
ـ
حیمایت؟
راستی لباس ات توی پارت قبلی یادم رف الان میزارم😂
۱۹.۳k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.