چمدان بستهام خداحافظ

‌‌
چمدان بسته‌ام خداحافظ
ماندن اینجا بهانه می‌خواهد
چتر بستن به موقع باران
باور عاشقانه می‌خواهد

زن که باشی چه خوب می‌فهمی
تکیه دادن به روی بازو را
مرد را هم فقط کمی دریاب
بعضی اوقات شانه می‌خواهد

مثل گنجشک پشت پنجره‌ات
بودنم را به شیشه کوبیدم
مرد گنجشک توی تنهایی
و ندیدی که دانه می‌خواهد

زندگی هیچ چیز خوبی نیست
استخوانی که در گلوی من است
عاشق سینه چاک او باشی
و بفهمی تو را نمی‌خواهد..
#علی_صفری
دیدگاه ها (۱)

همراه بسیار است، اما همدمی نیستمثل تمام غصه ها، این هم غمی ن...

ای سکوت ممتدهای منامشب تو را میجویمدر لابلای اشعارمدر گوشه ه...

تو را دوست دارم، ولی رو نکردم فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم نگفت...

رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من هاخوش ندارم ناخوش احو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط