آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر #غصه و #غم خوردم از این غم که نشد
تیرِنامرد اگر #یاور مشکم می شد …
می شد این آب شود چشمه ی #زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود #علم بر پا بود
خواستم حفظ شود #بیرق و #پرچم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظه ی آخر که در آغوش تو ام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سرِ تو
هر چه آمد به سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من به #رقیه که حلالم بکند
آمدم #آب به #خیمه برسانم که نشد
#السلام علیک یا #ابالفضل #العباس(ع)#یاعباس #یاحسین
چقدر #غصه و #غم خوردم از این غم که نشد
تیرِنامرد اگر #یاور مشکم می شد …
می شد این آب شود چشمه ی #زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود #علم بر پا بود
خواستم حفظ شود #بیرق و #پرچم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظه ی آخر که در آغوش تو ام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سرِ تو
هر چه آمد به سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من به #رقیه که حلالم بکند
آمدم #آب به #خیمه برسانم که نشد
#السلام علیک یا #ابالفضل #العباس(ع)#یاعباس #یاحسین
۱.۶k
۰۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.