part⁴³🦖🗿
ادوارد « وقتی دیدم داره میفته نفهمیدم چطور گوشیم رو پرت کردم کنار و رفتم گرفتمش! حتی بادیگارد ها هم هل کرده بودن....
جانگ می « یا هفت جد بنگتن! خدایا من پول ندارم برم دماغم رو صاف کنم هاااا
ادوارد « ملاک اداره پلیس برای استخدام چیه؟ تو چرا اینقدر سر به هوایی
جانگ می « به تو چه؟ بزارم زمین
ادوارد « و اگه نخوام؟
جانگ می « فاصله کمی که بینمون بود باعث میشد معذب بشم و دنبال راه فراری باشم اما شدنی نبود!
ادوارد « به همین زودی یادت رفت اونشب بهت چی گفتم؟ من هرکاری دلم بخواد میتونم باهات بکنم! پس بهتره صبرم رو امتحان نکنی
بادیگارد « قربان مهمون داریم! *هراسون
_امکان اینکه جانگ می کوک رو خبر کرده باشه صفر بود! پس اون مهمون کیه؟ جانگ می رو زمین گذاشت و به افرادش دستور داد اونو توی یکی از اتاق ها زندانی کنن... یا همراه این دختر از این خونه میرفت یا جنازه اش رو به کوک تحویل میداد
ادوارد « کوک اومده؟
بادیگارد « مامور پلیس همراه خودش اورده!
ادوارد « چی؟ پلیس؟
............... دیشب فرودگاه......
کوک « فکر کنم جین تنها جاسوسی بوده که شناسایی نشده
نامجون « همه چیز درباره زندگی تو عجیبه کوک! الان فقط از تو یه جواب میخوام.... بله یا نه
کوک « یعنی برات مهم نیست چه بلایی سر جانگ می میاد؟ هر چی نباشه مامور توعه
نامجون « اطلاعات زیادی داری ! برای تو مهم نیست؟
جین « میشه اینقدر سوال و جواب نکنید!
جیمین « بیخیال داداش جفتشون سرشون درد میکنه برای بحث و جدال
نامجون « واقعا مافیایی؟
کوک « موضوع این دیدار شغل اصلی من نیست! کمکم میکنی یا نه؟
نامجون « بعدش تسلیم میشی؟
کوک « صد در صد نه!
نامجون « امیدوارم آخرین همکاری مون نباشه
کوک « این یعنی برای پس گرفتن جانگ می کمکم میکنی؟
نامجون « من فقط میخوام مامورم رو نجات بدم
................پایان فلش بک...........
جانگ می « نمیدونستم اینجا چه خبره و چرا منو توی اون اتاق زندانی کردن! یعنی کوک اومده دنبالم؟ خوشبختانه برای تمام اتاق ها کلید اضافه ساخته بودم و رفتم تا دنبال کلید دوم بگردم... باید میفهمیدم اون بیرون چه خبره!
کوک « شاید اگه جانگ می ادوارد رو به سئول نمیورد اوضاع پیچیده میشد اما الان دستم باز تر بود و نفوذ من و ررد وولف اینجا بیشتر از همه جای دنیا بود..... مقابل ساختمون پنج طبقه ای که لوکیشن نشون داده بود توقف کردم و بعد از مسلح کردن اسلحه ام وارد ساختمون شدیم
نامجون « میبینم که با تیم کامل اومدی
کوک « کسی که قراره باهاش مقابله کنیم کم کسی نیست!
_زمان کمی برای فرار داشت و تنها برگ برنده اش جانگ می بود! اگه به خوبی از جانگ می استفاده میکرد شاید بتونست فرار کنه
جانگ می « کل اتاق رو زیر و رو کردم و در آخر کلید دوم رو پیدا کردم !
جانگ می « یا هفت جد بنگتن! خدایا من پول ندارم برم دماغم رو صاف کنم هاااا
ادوارد « ملاک اداره پلیس برای استخدام چیه؟ تو چرا اینقدر سر به هوایی
جانگ می « به تو چه؟ بزارم زمین
ادوارد « و اگه نخوام؟
جانگ می « فاصله کمی که بینمون بود باعث میشد معذب بشم و دنبال راه فراری باشم اما شدنی نبود!
ادوارد « به همین زودی یادت رفت اونشب بهت چی گفتم؟ من هرکاری دلم بخواد میتونم باهات بکنم! پس بهتره صبرم رو امتحان نکنی
بادیگارد « قربان مهمون داریم! *هراسون
_امکان اینکه جانگ می کوک رو خبر کرده باشه صفر بود! پس اون مهمون کیه؟ جانگ می رو زمین گذاشت و به افرادش دستور داد اونو توی یکی از اتاق ها زندانی کنن... یا همراه این دختر از این خونه میرفت یا جنازه اش رو به کوک تحویل میداد
ادوارد « کوک اومده؟
بادیگارد « مامور پلیس همراه خودش اورده!
ادوارد « چی؟ پلیس؟
............... دیشب فرودگاه......
کوک « فکر کنم جین تنها جاسوسی بوده که شناسایی نشده
نامجون « همه چیز درباره زندگی تو عجیبه کوک! الان فقط از تو یه جواب میخوام.... بله یا نه
کوک « یعنی برات مهم نیست چه بلایی سر جانگ می میاد؟ هر چی نباشه مامور توعه
نامجون « اطلاعات زیادی داری ! برای تو مهم نیست؟
جین « میشه اینقدر سوال و جواب نکنید!
جیمین « بیخیال داداش جفتشون سرشون درد میکنه برای بحث و جدال
نامجون « واقعا مافیایی؟
کوک « موضوع این دیدار شغل اصلی من نیست! کمکم میکنی یا نه؟
نامجون « بعدش تسلیم میشی؟
کوک « صد در صد نه!
نامجون « امیدوارم آخرین همکاری مون نباشه
کوک « این یعنی برای پس گرفتن جانگ می کمکم میکنی؟
نامجون « من فقط میخوام مامورم رو نجات بدم
................پایان فلش بک...........
جانگ می « نمیدونستم اینجا چه خبره و چرا منو توی اون اتاق زندانی کردن! یعنی کوک اومده دنبالم؟ خوشبختانه برای تمام اتاق ها کلید اضافه ساخته بودم و رفتم تا دنبال کلید دوم بگردم... باید میفهمیدم اون بیرون چه خبره!
کوک « شاید اگه جانگ می ادوارد رو به سئول نمیورد اوضاع پیچیده میشد اما الان دستم باز تر بود و نفوذ من و ررد وولف اینجا بیشتر از همه جای دنیا بود..... مقابل ساختمون پنج طبقه ای که لوکیشن نشون داده بود توقف کردم و بعد از مسلح کردن اسلحه ام وارد ساختمون شدیم
نامجون « میبینم که با تیم کامل اومدی
کوک « کسی که قراره باهاش مقابله کنیم کم کسی نیست!
_زمان کمی برای فرار داشت و تنها برگ برنده اش جانگ می بود! اگه به خوبی از جانگ می استفاده میکرد شاید بتونست فرار کنه
جانگ می « کل اتاق رو زیر و رو کردم و در آخر کلید دوم رو پیدا کردم !
۳۴.۴k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.