پارت
پارت ۶
تق تق تق(مثلا صدای دره)
نامی. کیه(سرد)
منم بابا میشم بیام تو
(بچه ها همه حرف های نامجون کاملا سرده هی نمینویسم)
نامی. بیا تو
سلام بابا من میتونم یه چیزی بخوام(ترسیده)
نامی. چی میخوای
میتونم برم بیرون سر قبر مامان ( ترسیده)
نامی. میخوای بری سر قبر کسی که خودت کشتیش هه(خنده سرد)
(بغض)
نامی. باسه برو فقط جلوی چشمام نباش یا دو ساعت دیگه هم خونی ای و گر نه من میدونم با تو فهمیدی(دادو سرد)
بله پدر فهمیدم ممنون
ویو رزی:
وقتی بابا اونجوری گفت قلبم تیکه تیکه شد رفتم تو اتاق و گریه کردم بعدم لباس پوشیدم رفتم یه گل رز سفید (همچین گلی داریم واقعا) خریدم و سر قبر مامانم و بعد دو ساعت برگشتم خونه دوباره درسام و خوندم رفتم غذا درست کردم این هفته اجوما نبود و دست تنها بودم رفتم سمت اتاق بابام و در زدن. پایان ویو.
نامی. چیه؟
بابا میشه بیاید غذا بخوریم
نامی. غذای منو بیار تو اتاق
نمیشه باهم بخوریم
نامی. نه نمیشه همین که گفتم
چشم
رزی:
میدونستم اگه بحس کنم کتک میخورم پس اصرار نکردم و رفتم غذا رو گذاشتم رو میز
بفرمایید بابا نوش جان
نامی. ممنون برو بیرون حالا
چشم
ویو ادمین:
(رزی رفت غذاشو خورد و تو اتاقش خوابید اما نمیدونست قراره فردا چه اتفاقی براش میفته)
خب تا اینجا فیک چطور بود؟ تو کامنتا بگید.♡
پارت بعد رو بعد ناهار براتون میذارم حمایت کنید عزیزانم.
تق تق تق(مثلا صدای دره)
نامی. کیه(سرد)
منم بابا میشم بیام تو
(بچه ها همه حرف های نامجون کاملا سرده هی نمینویسم)
نامی. بیا تو
سلام بابا من میتونم یه چیزی بخوام(ترسیده)
نامی. چی میخوای
میتونم برم بیرون سر قبر مامان ( ترسیده)
نامی. میخوای بری سر قبر کسی که خودت کشتیش هه(خنده سرد)
(بغض)
نامی. باسه برو فقط جلوی چشمام نباش یا دو ساعت دیگه هم خونی ای و گر نه من میدونم با تو فهمیدی(دادو سرد)
بله پدر فهمیدم ممنون
ویو رزی:
وقتی بابا اونجوری گفت قلبم تیکه تیکه شد رفتم تو اتاق و گریه کردم بعدم لباس پوشیدم رفتم یه گل رز سفید (همچین گلی داریم واقعا) خریدم و سر قبر مامانم و بعد دو ساعت برگشتم خونه دوباره درسام و خوندم رفتم غذا درست کردم این هفته اجوما نبود و دست تنها بودم رفتم سمت اتاق بابام و در زدن. پایان ویو.
نامی. چیه؟
بابا میشه بیاید غذا بخوریم
نامی. غذای منو بیار تو اتاق
نمیشه باهم بخوریم
نامی. نه نمیشه همین که گفتم
چشم
رزی:
میدونستم اگه بحس کنم کتک میخورم پس اصرار نکردم و رفتم غذا رو گذاشتم رو میز
بفرمایید بابا نوش جان
نامی. ممنون برو بیرون حالا
چشم
ویو ادمین:
(رزی رفت غذاشو خورد و تو اتاقش خوابید اما نمیدونست قراره فردا چه اتفاقی براش میفته)
خب تا اینجا فیک چطور بود؟ تو کامنتا بگید.♡
پارت بعد رو بعد ناهار براتون میذارم حمایت کنید عزیزانم.
- ۱۲.۵k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط