love or friend
love or friend
part67
ا/ت: گووان میشه به کسی نگی
گووان: باشه توهم قول بده دست به کار بدی نزنی
ا/ت: باشه
گووان: نمیخوای بهش بگی
ا/ت: نه فقط صبر کردم بیاد ازش جدا شم
گووان: نمیخوای تو شرکتم بمونی
ا/ت: نه دیگه میخوام برم این اینجا
گووان: کجا؟
ا/ت: نمیدونم چون دیر یا زود مامانم یا بابام و حتی تهیونگ درباره این میفهمن
گووان: پس میخوای اونجا چیکار کنی
ا/ت: بهشون میگم یه بچه دیدم دوس دارم بزرگش کنم
گووان: فکرشو کردی؟
ا/ت: نه نمیدونم چیکار میکنم کارم درسته یانه؟
گووان:ا/ت من و سوهیون کمکت میکنیم تا هرجایی که بخوای بری باهات هستیم
ا/ت: شما نمیخواید ازدواج کنید؟
گووان: چند روز پیش ازش خواستگاری کردم گفت یه ماه دو ماه دیگه
ا/ت:گووان مرسی که هستی من واقعا خوشحالم که خودتو سوهیون کنارم هستین ببخشید خیلی خسته شدید باهام
گووان: این چه حرفیه
ا/ت: من میخوام برم
گووان: باشه برو خدافظ
ا/ت: خدافظ
فردا
تهیونگ
رسیدیم شرکت منو میرا همگی جمع شده بودن
تهیونگ: ا/ت کجاست؟
غول بیابونی: سلام رئیس خسته نباشید خانم کیم نیومدن
تهیونگ:نیومده شرکت؟
غول بیابونی: اومده ولی نیومد پایین
تهیونگ: چرا نیومده؟
غول بیابونی: نمیدونم ولی من هنوز خانم کیم صداش کنم؟
تهیونگ: پس چی میخوای صداش کنی؟
غول بیابونی: خواستم از شما بپرسم
تهیونگ: اره بهش بگو خانم کیم
ا/ت
پشت در بودم داشتم میشنیدم و برگشتم
رفتم به کارام رسیدم تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: ا/ت چرا نگام هم نمیکنی دلت برام تنگ نشده
ا/ت:ده سال نرفتی که یک هفته رفتی سفر چرا دلم تنگ بشه؟
تهیونگ: اتفاقی افتاده؟
ا/ت: مگه باید اتفاقی افتاده باشه؟
تهیونگ: بیا بریم خونه
ا/ت: مگه نمیتونم؟ خودم میتونم بیام ولی الان نه
تهیونگ: منم همینجا میشینم تا کارت تموم بشه باهم برگردیم
ا/ت: اینقدر مهربونی نکن بهت نمیاد
تهیونگ: مهربونی نمیکنم دلم برات تنگ شده بود میخوام نگات کنم
ا/ت: میتونی عکسمو نگاه کنی نه خودمو
تهیونگ: ولی من خودتو میخوام
ا/ت: تو میدونستی اینقدر دل تنگم میشی خب منو با خودت میبردی یا نمیرفتی
تهیونگ:میریم خونه حرف میزنیم
ا/ت: همین الان
اومد دستمو گرفت
تهیونگ: ولم کن هیی تو بیا
غول بیابونی: بله اقای کیم
تهیونگ: ببرش خونه
ا/ت: تو کی هستی به من دستور میدی
تهیونگ: هم رئیستم هم شوهرت
منو به زور بردن خونه
تهیونگ خودش هم پشت سرم اومد
تهیونگ: الان حرفتو بزن
ا/ت: نمیتونستی منو جای میرا ببری؟
تهیونگ: نه
#فیک
#سناریو
part67
ا/ت: گووان میشه به کسی نگی
گووان: باشه توهم قول بده دست به کار بدی نزنی
ا/ت: باشه
گووان: نمیخوای بهش بگی
ا/ت: نه فقط صبر کردم بیاد ازش جدا شم
گووان: نمیخوای تو شرکتم بمونی
ا/ت: نه دیگه میخوام برم این اینجا
گووان: کجا؟
ا/ت: نمیدونم چون دیر یا زود مامانم یا بابام و حتی تهیونگ درباره این میفهمن
گووان: پس میخوای اونجا چیکار کنی
ا/ت: بهشون میگم یه بچه دیدم دوس دارم بزرگش کنم
گووان: فکرشو کردی؟
ا/ت: نه نمیدونم چیکار میکنم کارم درسته یانه؟
گووان:ا/ت من و سوهیون کمکت میکنیم تا هرجایی که بخوای بری باهات هستیم
ا/ت: شما نمیخواید ازدواج کنید؟
گووان: چند روز پیش ازش خواستگاری کردم گفت یه ماه دو ماه دیگه
ا/ت:گووان مرسی که هستی من واقعا خوشحالم که خودتو سوهیون کنارم هستین ببخشید خیلی خسته شدید باهام
گووان: این چه حرفیه
ا/ت: من میخوام برم
گووان: باشه برو خدافظ
ا/ت: خدافظ
فردا
تهیونگ
رسیدیم شرکت منو میرا همگی جمع شده بودن
تهیونگ: ا/ت کجاست؟
غول بیابونی: سلام رئیس خسته نباشید خانم کیم نیومدن
تهیونگ:نیومده شرکت؟
غول بیابونی: اومده ولی نیومد پایین
تهیونگ: چرا نیومده؟
غول بیابونی: نمیدونم ولی من هنوز خانم کیم صداش کنم؟
تهیونگ: پس چی میخوای صداش کنی؟
غول بیابونی: خواستم از شما بپرسم
تهیونگ: اره بهش بگو خانم کیم
ا/ت
پشت در بودم داشتم میشنیدم و برگشتم
رفتم به کارام رسیدم تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: ا/ت چرا نگام هم نمیکنی دلت برام تنگ نشده
ا/ت:ده سال نرفتی که یک هفته رفتی سفر چرا دلم تنگ بشه؟
تهیونگ: اتفاقی افتاده؟
ا/ت: مگه باید اتفاقی افتاده باشه؟
تهیونگ: بیا بریم خونه
ا/ت: مگه نمیتونم؟ خودم میتونم بیام ولی الان نه
تهیونگ: منم همینجا میشینم تا کارت تموم بشه باهم برگردیم
ا/ت: اینقدر مهربونی نکن بهت نمیاد
تهیونگ: مهربونی نمیکنم دلم برات تنگ شده بود میخوام نگات کنم
ا/ت: میتونی عکسمو نگاه کنی نه خودمو
تهیونگ: ولی من خودتو میخوام
ا/ت: تو میدونستی اینقدر دل تنگم میشی خب منو با خودت میبردی یا نمیرفتی
تهیونگ:میریم خونه حرف میزنیم
ا/ت: همین الان
اومد دستمو گرفت
تهیونگ: ولم کن هیی تو بیا
غول بیابونی: بله اقای کیم
تهیونگ: ببرش خونه
ا/ت: تو کی هستی به من دستور میدی
تهیونگ: هم رئیستم هم شوهرت
منو به زور بردن خونه
تهیونگ خودش هم پشت سرم اومد
تهیونگ: الان حرفتو بزن
ا/ت: نمیتونستی منو جای میرا ببری؟
تهیونگ: نه
#فیک
#سناریو
۲۰.۳k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.