در دل و جان خانه کردی عاقبت

در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت

آمدی کاتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت

ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت

من تو را مشغول می‌کردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت

عشق را بی‌خویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
#خداوندگار_مولانا
دیدگاه ها (۲۷)

‌بیهوده آزاد می‌کنم،هوس‌های کولیانه‌ام رااز حضور سلطه‌گر نام...

قلمتان را بردارید فرهنگِ معین را باز کنید لابه لای واژه هایش...

‌کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاریکز اول چون برون آمد ره شب ...

لب ‌هایت رابیشتر از تمامی کتاب هایم دوست می دارمچرا که با لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط