به وسعت یک خزان

#به وسعت یک خزان
برگ ریزانم
قدم بزن مرا

#امیرعلی_قربانی

https://t.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۱۹)

#چشمها حرف دل را میزنندبه وقت رفتننگاه اخرشپر بود از یادم ت...

#شهامتی میخواهمانقدر بزرگ که بدون ترس واضطراببایستم رو در رو...

#شاعری نمیداننداب شدن یخها راچه به افتاب.داغی زمین از نگاه ...

#بویِ جان هر نَفَسی از لب من می‌­آیدتا شکایت نکُند جانْ که ز...

برگ خزان رسیده بی‌طاقتم رهی،یک بوسه نسیم ز جا می‌برد مرا...🦋...

کاش چون برگ خزان رقص ِمرانیمه شب ماه تَماشا می کرد ،،،در دل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط