بوی جان هر نفسی از لب من میآید

#بویِ جان هر نَفَسی از لب من می‌­آید
تا شکایت نکُند جانْ که ز جانانْ دورم

گَر نَهی تو لب خود بر لب من مست شوی
آزمون کُن که نه کمتر ز میِ انگورم
دیدگاه ها (۲)

#شاعری نمیداننداب شدن یخها راچه به افتاب.داغی زمین از نگاه ...

#به وسعت یک خزانبرگ ریزانم قدم بزن مرا #امیرعلی_قربانیhttps:...

#پیوسته سَرَت سبز و لَبَت خندان بادجان و دلِ عاشقانْ زِ تو ش...

#عررروسکم چطوره

جان پرورم گهی که تو جانان من شویجاوید زنده مانم اگر جان من ش...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط