با صدای در نگاهم رو به در دادم که پدرم با یه پسر خوشتیپ ا
با صدای در نگاهم رو به در دادم که پدرم با یه پسر خوشتیپ اومد تو
پ.ا:بفرمایید
اون مرده اومد تو
شوگا:اینه
پ.ا:بله
ا.ت:س...سلام پدر نگفته بودی مهمون داریم
پ.ا:حرف نزن زو برو وسایلت رو جم کن
ا.ت:چرا؟
پ.ا:خیلی زر میزنی گفتم...
شوگا:من تو رو از پدرت خریدم
ا.ت:چ...چی امکان نداره داری شوخی میکنی(با بغض)
پ.ا:زود باش گم شو وسایلت رو جم کن
شوگا:تو چطور جرعت میکنی به اموال من بی احترامی کنی هاااا؟
پ.ا:ب...ببخشید
ا.ت:ازت متنفرم بابا فهمیدی ازت متنفرم(داد)
بعد رفتم تو اتاقم و وسایلم رو گذاشتم تو چمدون و رفتم تو حال که دیدم چنتا مرد سیاه پوش هم کناره مرده وایستادن معلوم بود که بادیگارداشن
شوگا:برو تو ماشین الان میام
با تردید به سمت در رفتم که دیدم مرده یه ساک پر پول داد به بابا هه برای خودم متاسفم مامان کاشکی نمیرفتی و کنارم بودی رفتم تو ماشین نشستم که چند ثانیه بعد مرده هم اومد تو ماشین
شوگا:خب نمیخوای درباره ی خودت بگی
ا.ت: ...
شوگا:خب من شروع میکنم من مین یونگی ام اما تو میتونی منو شوگا صدا کنی
ا.ت:م..منم کیم ا.تم
شوگا: ...
خب بچه ها پارت بعد رو هم الان میزارم پس حمایت کنید
پ.ا:بفرمایید
اون مرده اومد تو
شوگا:اینه
پ.ا:بله
ا.ت:س...سلام پدر نگفته بودی مهمون داریم
پ.ا:حرف نزن زو برو وسایلت رو جم کن
ا.ت:چرا؟
پ.ا:خیلی زر میزنی گفتم...
شوگا:من تو رو از پدرت خریدم
ا.ت:چ...چی امکان نداره داری شوخی میکنی(با بغض)
پ.ا:زود باش گم شو وسایلت رو جم کن
شوگا:تو چطور جرعت میکنی به اموال من بی احترامی کنی هاااا؟
پ.ا:ب...ببخشید
ا.ت:ازت متنفرم بابا فهمیدی ازت متنفرم(داد)
بعد رفتم تو اتاقم و وسایلم رو گذاشتم تو چمدون و رفتم تو حال که دیدم چنتا مرد سیاه پوش هم کناره مرده وایستادن معلوم بود که بادیگارداشن
شوگا:برو تو ماشین الان میام
با تردید به سمت در رفتم که دیدم مرده یه ساک پر پول داد به بابا هه برای خودم متاسفم مامان کاشکی نمیرفتی و کنارم بودی رفتم تو ماشین نشستم که چند ثانیه بعد مرده هم اومد تو ماشین
شوگا:خب نمیخوای درباره ی خودت بگی
ا.ت: ...
شوگا:خب من شروع میکنم من مین یونگی ام اما تو میتونی منو شوگا صدا کنی
ا.ت:م..منم کیم ا.تم
شوگا: ...
خب بچه ها پارت بعد رو هم الان میزارم پس حمایت کنید
۸.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.