موهیتو من 🤍🌵pt26
ا.ت : قرار بود تینا و سوهو هم بیان چی شد ؟
شوگا : اونجا ان
تینا و سوهو : ابجییییی ( گریه )
ا.ت : تینا قشنگهاممم ( بغض)
سوهو: ا.ت اینجا چه خبره چرا تو همچین لباس گرونی پوشیدی چرا به ما هم همچین لباس های دادن ؟
تینا : ابججی داری عروسی میکنی با این اقا ع ( گریه )
ا.ت : یااااا تینا چی میگی ... گریه نکن خوشگلم ارایشت خراب میشه
سوهو : ا.ت جواب بده
ا.ت : بعدن همه چیز رو توضیح میدم الان نمیشه مهمون ها دارن میان ولی اگر کسی ازتون پرسید شما کی هستید بگید ک خواهر و برادر ا.ت هستیم و اگر گفتن و نامزد شوگا هستم شوکه نشید
سوهو : نامزد!!!! ا.ت نامزد کردی به ما نگفتیییی
تینا : دیدی گفتم عروسیش عععع
ا.ت : ننن ... جیمین
جیمین : جونم
ا.ت : میشه همه چیز رو بهشون تعریف کنی
جیمین : باشه ... لطفا از این طرف بیاید
سوهو : ولی ا.ت
ا.ت : برو (جدی)
تینا : ابجی خیلی خوشگل شدی بدون ما عروسی نکنید هاااا همدیگه رم نبوسید قبل از این ک ما بیایم
ا.ت : تیناااا برو 🙄😑
شوگا : بوسم نکنی قبل از این که خواهرت بیاد هااا🤣🤣
کوک : ا.ت حواست باشه داداش هیونگم رو نزنه موقع بوس🤣🤣
ا.ت : یاااااااا بسههه مسخره نکنیدددددد
* ساعت 10 وسط مهمونی *
غریبه : سلام دافی
ا.ت : وات ؟
غریبه : رل داری ؟
ا.ت : گم..شو
غریبه : یاااا لوس نشو من بلند نیستم ناز بکشم ( دستش رو انداخت رو کمرت )
ا.ت : اهههه به من دست نزن ح..رومی
غریبه : درست حرف بزن بیبی شب سخت میشه برامون ها
ا.ت : گفتم گمشو اون طرف اشغال...
جیمین : دستت رو بکش وگرنه همین جا از جاش میکنمش ( تو گوش غریبه)
غریبه : بله...بله.. ببببخشید ا.ت خانم
ا.ت : گم..شو
جیمین : خوبی ؟
ا.ت : اره فقط یکم حس بدی بهم دست داد وقتی بهم دست زد
جیمین : شرمنده حواسم نبود وگرنه زود تر میاومدم
ا.ت : فدا سرت تقصیر تو نبود ک ... شوگا کجاست ؟
جیمین : نمیدونم والا
تینا : ابجی کوکی اذیتم میکنه
کوکی : یاااا چرا دورغ میگی !
تینا : وقتی داشت با من میرقصید پام رو لگد کرد
کوکی : خوب من ک گفتم بلد نیستم تو به زور منو بردی
ا.ت : کوک خیلی خنگی اخر رقص بلد بودن میخواد ؟
کوک : معلومه میخواد
تینا : اصلا من اشتباه کردم به تو گفتم بیا برقصیم باید با ته ته میرقصیدم
کوک : ن خیر من کارت خیلی هم درست بود
ا.ت : کوک
کوک : هوم
ا.ت : حواستم بهت هست 😑
کوک : اصلا اونجوری ک فکر میکنی نیست
ا.ت : گفتم دیگه
سوهو : اینجا دختر های جیگری داره ها
ا.ت : خ.فه شو سوهو سه روز بالا سرت نبودم دختر باز شدی ؟
تینا : اره دوبار دختر اورد خونه تازه پارتی هم گرفت
ا.ت : دارم برات سوهو
سوهو : تینا ام بایه پسره رفت سر قرار
ا.ت و کوک : پسرررر
کوک : پسر کی بود ؟ چه شکلی بود ؟ اسمش چی بود ؟ چند سالش بود ؟ از من خوشتیپ تر بود ؟
ا.ت : کوک
کوک : ایش اصلا من میرم پیش هیونگ
ا.ت: واسا منظورت شوگا ع
کوک : اره
( لباس تینا اسلاید 2 و شوگا اسلاید 3 و سوهو اسلاید 4 )
ادامه داره...
شوگا : اونجا ان
تینا و سوهو : ابجییییی ( گریه )
ا.ت : تینا قشنگهاممم ( بغض)
سوهو: ا.ت اینجا چه خبره چرا تو همچین لباس گرونی پوشیدی چرا به ما هم همچین لباس های دادن ؟
تینا : ابججی داری عروسی میکنی با این اقا ع ( گریه )
ا.ت : یااااا تینا چی میگی ... گریه نکن خوشگلم ارایشت خراب میشه
سوهو : ا.ت جواب بده
ا.ت : بعدن همه چیز رو توضیح میدم الان نمیشه مهمون ها دارن میان ولی اگر کسی ازتون پرسید شما کی هستید بگید ک خواهر و برادر ا.ت هستیم و اگر گفتن و نامزد شوگا هستم شوکه نشید
سوهو : نامزد!!!! ا.ت نامزد کردی به ما نگفتیییی
تینا : دیدی گفتم عروسیش عععع
ا.ت : ننن ... جیمین
جیمین : جونم
ا.ت : میشه همه چیز رو بهشون تعریف کنی
جیمین : باشه ... لطفا از این طرف بیاید
سوهو : ولی ا.ت
ا.ت : برو (جدی)
تینا : ابجی خیلی خوشگل شدی بدون ما عروسی نکنید هاااا همدیگه رم نبوسید قبل از این ک ما بیایم
ا.ت : تیناااا برو 🙄😑
شوگا : بوسم نکنی قبل از این که خواهرت بیاد هااا🤣🤣
کوک : ا.ت حواست باشه داداش هیونگم رو نزنه موقع بوس🤣🤣
ا.ت : یاااااااا بسههه مسخره نکنیدددددد
* ساعت 10 وسط مهمونی *
غریبه : سلام دافی
ا.ت : وات ؟
غریبه : رل داری ؟
ا.ت : گم..شو
غریبه : یاااا لوس نشو من بلند نیستم ناز بکشم ( دستش رو انداخت رو کمرت )
ا.ت : اهههه به من دست نزن ح..رومی
غریبه : درست حرف بزن بیبی شب سخت میشه برامون ها
ا.ت : گفتم گمشو اون طرف اشغال...
جیمین : دستت رو بکش وگرنه همین جا از جاش میکنمش ( تو گوش غریبه)
غریبه : بله...بله.. ببببخشید ا.ت خانم
ا.ت : گم..شو
جیمین : خوبی ؟
ا.ت : اره فقط یکم حس بدی بهم دست داد وقتی بهم دست زد
جیمین : شرمنده حواسم نبود وگرنه زود تر میاومدم
ا.ت : فدا سرت تقصیر تو نبود ک ... شوگا کجاست ؟
جیمین : نمیدونم والا
تینا : ابجی کوکی اذیتم میکنه
کوکی : یاااا چرا دورغ میگی !
تینا : وقتی داشت با من میرقصید پام رو لگد کرد
کوکی : خوب من ک گفتم بلد نیستم تو به زور منو بردی
ا.ت : کوک خیلی خنگی اخر رقص بلد بودن میخواد ؟
کوک : معلومه میخواد
تینا : اصلا من اشتباه کردم به تو گفتم بیا برقصیم باید با ته ته میرقصیدم
کوک : ن خیر من کارت خیلی هم درست بود
ا.ت : کوک
کوک : هوم
ا.ت : حواستم بهت هست 😑
کوک : اصلا اونجوری ک فکر میکنی نیست
ا.ت : گفتم دیگه
سوهو : اینجا دختر های جیگری داره ها
ا.ت : خ.فه شو سوهو سه روز بالا سرت نبودم دختر باز شدی ؟
تینا : اره دوبار دختر اورد خونه تازه پارتی هم گرفت
ا.ت : دارم برات سوهو
سوهو : تینا ام بایه پسره رفت سر قرار
ا.ت و کوک : پسرررر
کوک : پسر کی بود ؟ چه شکلی بود ؟ اسمش چی بود ؟ چند سالش بود ؟ از من خوشتیپ تر بود ؟
ا.ت : کوک
کوک : ایش اصلا من میرم پیش هیونگ
ا.ت: واسا منظورت شوگا ع
کوک : اره
( لباس تینا اسلاید 2 و شوگا اسلاید 3 و سوهو اسلاید 4 )
ادامه داره...
۵.۹k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.