پارت

پارت۲۵
رمان: عشق پردردسر
(خونه ی سوسعم)
سوسن: ولکان لطفا نگو که دوباره میخوای منو بدزدی ولکان: بنظرت ادم با دست گل میاد دختر بدزده سوسن: پس برای چی اومدی اونم با دست گل ولکان: میخواستم هم ازت معذرت خواهی کنم هم اینکه بگم ممنون که رضایت دادی سوسن: نه بابا من که کاری نکردم ولکان: خب من دیگه برم سوسن: نه عمرا اگه بزارم بری این همه راه اومدی ولکان: نه مزاحم نمیشم سوسن: گفتم نه نمیری بیا حداقل یه قهوه بخور بعد هرجا خواستی برو ولکان: حالا که اینقدر اصرار میکنی باشه عمر: سوسن سوسن سوسن: بله عمر مگه تو نرفتی مدرسه عمر: ولکان تو اینجا چیکار میکنی سوسن: ولکان اومده بود از من معذرت خواهی کنه منم نذاشتم بره خب تا اینجا اومده گفتم بیاد داخل یه قهوه بخوریم عمر: حالا که تو اینطور میخوای اکی سوسن: حالا تو جواب منو بده چرا ازمدرسه برگشتی کادیر: اها عمر یه کتابی رو جا گذاشت
دیدگاه ها (۲)

پارت۲۶رمان: عشق پردردسر عمر: اره یه کتابی رو جا گذاشتم سوسن...

پارت۲۷رمان: عشق پردردسرعمر: بله اسیه اسیه: داداش شما کجایین...

هوراااااا بالاخره اومد 🤩😍اینقدر که برای این خوشحال شدم تا حا...

ادیت خودم.........اصکی به شرط ایدیاصکی ممنوع

زخم کهنه پارت ۲۵ کام آن سوییت هارت باید یه چیزی بخوری تا این...

༻꫞ Aiura ꫞༺سلام بیبی هام💋احوالتون؟ خب میخوام درمورد یه چیزی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط