چند پارتی درخواستی
چند پارتی درخواستی
وقتی بهترین ایدل کیپاپی و .....
بینا: تو جایزه ی بهترین دنسر سال رو داری رکورد بیشترین بازدید توی بیست و چهار ساعت رو شکوندی ملکه ی کیپاپ و گروهمونی اون وقت بخاطر هیت چند تا آدم اسکل داری گریه میکنی؟
ات:نمیدونم الان با حرفات گریه کنم بخندم یا مغرور بشم
بینا: هیچکدوم رو نمیخواد پاشو بیا شام بخوریم از همش بهتره
ات:باشه تو برو منم میام
فردا
کارامون رو کردیم با بچه ها رفتیم سمت کمپانی تو راه بودیم که گوشی یونجو زنگ خورد
یونجو:آخه تو راهیم....نه اشکالی نداره صبر میکنیم تموم بشه ....میبینمت فعلا.....بچه ها یه ساعت باید تو کمپانی بمونیم
همه:براچی
یونجو: تمرین گروه بی تی اس طول میکشه برا همین باید بشینیم اونجا تا کارشون تموم بشه
همه:باش
بعد از چند دقیقه رسیدیم رفتیم طرف اتاق دنس هرچی بیشتر نزدیک میشدیم صدای آهنگ بیشتر و بیشتر میشد بعد از طی کردن راه رو رسیدیم به در رفتیم داخل که همه برگشتن سمت ما
دخترا:سلام
پسرا:سلام
رفتیم یه گوشه نشستیم تا تمرینشون تموم بشه
از زبون تهیونگ
داشتیم تمرین میکردیم که دیدیم گروه (.....) اومدن (خدایی اسمی برای گروهشون تو ذهنم نمیاد)
من فکر کردم ات با میکاپ قشنگ میشه اما الان بدون میکاپ خیلی قشنگ تره
جیمین:تهیونگ حواست کجاست؟
تهیونگ: چی؟ آهان ببخشید ذهنم درگیره بریم ادامه تمرین
بعد از دو سه بار تمرین دیگه رفتیم برا استراحت که جیهوپ رفت سمت ات و شروع کرد باهاش حرف زدن اخه براچی باید انقدر باهاش گرم بگیره اصلا به من چه که دارم حرص میخورم ن..نکنه عاشق شدم😳
رفتم پیش جیهوپ تا ببینم چی دارن میگن
از زبون ات
داشتم با جیهوپ حرف میزدم که تهیونگ اومد پیشمون اما یه جوری نگام میکرد که انگار میخواست بخورتم
ات:خب من دیگه برم
جیهوپ:باشه برو
رفتم تو رختکن که پشت سرم تهیونگ هم اومد
ات:ببخشید چیزی میخواین؟
تهیونگ:به چه حقی انقدر باهاش صمیمی برخورد کردی؟
ات:با کی صمیمی بودم؟
تهیونگ:جیهوپ براچی باید انقدر باهاش صمیمی رفتار کنی
ات:ببخشید باید از شما اجازه بگیرم ؟
تهیونگ: آره باید اجازه بگیری
ات:اون وقت براچی؟
تهیونگ:چون دوست دارم
ات:چی!؟(بچه هنگ کرد)
تهیونگ:چون من دوست دارم
ات:.....
دیگه حرفی نزد و سریع از اونجا خارج شد
الان من موندم و کلی فکر و خیال
وقتی بهترین ایدل کیپاپی و .....
بینا: تو جایزه ی بهترین دنسر سال رو داری رکورد بیشترین بازدید توی بیست و چهار ساعت رو شکوندی ملکه ی کیپاپ و گروهمونی اون وقت بخاطر هیت چند تا آدم اسکل داری گریه میکنی؟
ات:نمیدونم الان با حرفات گریه کنم بخندم یا مغرور بشم
بینا: هیچکدوم رو نمیخواد پاشو بیا شام بخوریم از همش بهتره
ات:باشه تو برو منم میام
فردا
کارامون رو کردیم با بچه ها رفتیم سمت کمپانی تو راه بودیم که گوشی یونجو زنگ خورد
یونجو:آخه تو راهیم....نه اشکالی نداره صبر میکنیم تموم بشه ....میبینمت فعلا.....بچه ها یه ساعت باید تو کمپانی بمونیم
همه:براچی
یونجو: تمرین گروه بی تی اس طول میکشه برا همین باید بشینیم اونجا تا کارشون تموم بشه
همه:باش
بعد از چند دقیقه رسیدیم رفتیم طرف اتاق دنس هرچی بیشتر نزدیک میشدیم صدای آهنگ بیشتر و بیشتر میشد بعد از طی کردن راه رو رسیدیم به در رفتیم داخل که همه برگشتن سمت ما
دخترا:سلام
پسرا:سلام
رفتیم یه گوشه نشستیم تا تمرینشون تموم بشه
از زبون تهیونگ
داشتیم تمرین میکردیم که دیدیم گروه (.....) اومدن (خدایی اسمی برای گروهشون تو ذهنم نمیاد)
من فکر کردم ات با میکاپ قشنگ میشه اما الان بدون میکاپ خیلی قشنگ تره
جیمین:تهیونگ حواست کجاست؟
تهیونگ: چی؟ آهان ببخشید ذهنم درگیره بریم ادامه تمرین
بعد از دو سه بار تمرین دیگه رفتیم برا استراحت که جیهوپ رفت سمت ات و شروع کرد باهاش حرف زدن اخه براچی باید انقدر باهاش گرم بگیره اصلا به من چه که دارم حرص میخورم ن..نکنه عاشق شدم😳
رفتم پیش جیهوپ تا ببینم چی دارن میگن
از زبون ات
داشتم با جیهوپ حرف میزدم که تهیونگ اومد پیشمون اما یه جوری نگام میکرد که انگار میخواست بخورتم
ات:خب من دیگه برم
جیهوپ:باشه برو
رفتم تو رختکن که پشت سرم تهیونگ هم اومد
ات:ببخشید چیزی میخواین؟
تهیونگ:به چه حقی انقدر باهاش صمیمی برخورد کردی؟
ات:با کی صمیمی بودم؟
تهیونگ:جیهوپ براچی باید انقدر باهاش صمیمی رفتار کنی
ات:ببخشید باید از شما اجازه بگیرم ؟
تهیونگ: آره باید اجازه بگیری
ات:اون وقت براچی؟
تهیونگ:چون دوست دارم
ات:چی!؟(بچه هنگ کرد)
تهیونگ:چون من دوست دارم
ات:.....
دیگه حرفی نزد و سریع از اونجا خارج شد
الان من موندم و کلی فکر و خیال
۱۴.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.