گرگ و میش پارت16

گرگ و میش پارت16
ویو ات
تلفن رو قطع کردم و مامانم امد بهم اب داد که یه پرستار امد داخل و بهم یه سروم وصل کرد و گفت که سروم تموم بشه میتونیم کار ترخیص رو انجام بدیم
بلاخره سروم تموم شد و مامانم برای کار های ترخیص رفت منم رفتم و لباس های خودمو پوشیدم مامانم امدو باهم رفتیم خونه بابام
+مامان؟ چرا واستادی؟ بیا بریم داخل
م. ا : ات من نمیام تو برو داخل احوالش رو بپرس سلام منم رو برسون
+باشه
رفتم داخل که دیدم بابام داره فیلم نگاه میکنه سلام دادم نشستم کنارش.و فیلم رو نگاه کردم (بچها العان شبه)
خسته بودم پس رفتم توی اتاقم چند دقیقه توی گوشی بودم و بعد خوابیدم
ویو صبح ات
باصدای بابام بلد شدم رفتم دستشویی وکار های لازم رو کردم رفتم پایین و بابام صبحانه درست کرده بود
+سلام صبح بخیر
@ سلام همچنین
صبحانه رو خوردم و لباس های دانشگاه رو پوشیدم راه افتادم رسیدم به دانشگاه همه نگام میکردن که دیدم جیمین دستش رو دور کردنم انداخت بچها روهم دیدم بهشون سلام دادم
جین:بچها بیا بریم حیاط پشتی
+بریم
_باشهه
رفتیم نشسته بودیم
+بچها شما قدرت تون چیه
کوک: من خیلی قویم
لیسا : اینده بینی
تهیونگ: سرعت
نامجون:دکترم
جیهوپ:من با حیوانات حرف میزنم
شوگا:کنترل اب
جیمین :خوندن ذهن
جنی: کنترل هوا
جین :منم...

#سناریو
#وانشات
#فیک