پارت 3
پارت 3
ا.ت ویو
که لبم رو ۱ مین(۱مین منظورم یه دقیقه بود)بوسید
نمیدونستم چیکار کنم برای همین دویدم به سمت کلاس
-وایستا کجا میری کار اشتباهی کردم؟
+.........
ا.ت ویو
رفتم داخل کلاس تهیونگ هنوز نیومده بود من نشستم سر میز
تهیونگ اومد و کنارم نشست منو نگاه میکرد ولی من محل نمیزاشتم نمیخواستم ناراحت بشه ولی خجالت کشیدم
معلم اومد داخل
معلم با این*
*خب بچه ها قرار به یه اردو بریم ولی تکی نه باید گروه های دو نفره تشکیل بدیم
خب لیا با مونا
دایون با نینا ................................ ا.ت با تهیونگ
ا.ت ویو
یاخدا من با تهیونگ واییییی حالا چی کار کنم یعنی به معلم بگم عوض شه
-ا.ت خوبی رنگ و روت پریده خوبی؟
+چ.. چ.. چی ا.. اره خوبم
+خانم معلم یه سوال میشه که گروه ها جابه جا بشه؟
*نه گروه ها جا به جا نمیشه
تهیونگ ویو
خوشحالم که با ا.ت هم گروهم ولی نمیدونم چرا میخواد با یکی دیگه جا به جا کنه شاید بخاطر اتفاقی که توی حیاط پشتی افتاد ناراحته زنگ خونه خورد و ا.ت سریع رفت و منم بعدش رفتم خونه تا حاضر بشم
ا.ت ویو
رفتم خونه چمدونم رو اجوما برام جمع کرد زنگ زدم به معلمم تا آدرس بگیرم گفت داخل یه شهرک کوچیکی یک عالمه خونه های شبیه به هم هستند و خونهی شماره ی ۲۳ برای ماست
تهیونگ ویو
حاضرشدم رفتم به سمت خونه رسیدم دیدم ا.ت هنوز نیمده رفتم تا دوش بگیرم بیام
ا.ت ویو
وسایلم رو گرفتم رفتم خونه رسیدم کیلید زدم در قفل نبود دیدم داره یه صدایی میاد یه دونه میله آهنی بود ورش داشتم داشتم به سمت اتاق میومدم که.....
خب تا پارت بعدی منتظر بمونین🙂
لایک یادت نره❤
ا.ت ویو
که لبم رو ۱ مین(۱مین منظورم یه دقیقه بود)بوسید
نمیدونستم چیکار کنم برای همین دویدم به سمت کلاس
-وایستا کجا میری کار اشتباهی کردم؟
+.........
ا.ت ویو
رفتم داخل کلاس تهیونگ هنوز نیومده بود من نشستم سر میز
تهیونگ اومد و کنارم نشست منو نگاه میکرد ولی من محل نمیزاشتم نمیخواستم ناراحت بشه ولی خجالت کشیدم
معلم اومد داخل
معلم با این*
*خب بچه ها قرار به یه اردو بریم ولی تکی نه باید گروه های دو نفره تشکیل بدیم
خب لیا با مونا
دایون با نینا ................................ ا.ت با تهیونگ
ا.ت ویو
یاخدا من با تهیونگ واییییی حالا چی کار کنم یعنی به معلم بگم عوض شه
-ا.ت خوبی رنگ و روت پریده خوبی؟
+چ.. چ.. چی ا.. اره خوبم
+خانم معلم یه سوال میشه که گروه ها جابه جا بشه؟
*نه گروه ها جا به جا نمیشه
تهیونگ ویو
خوشحالم که با ا.ت هم گروهم ولی نمیدونم چرا میخواد با یکی دیگه جا به جا کنه شاید بخاطر اتفاقی که توی حیاط پشتی افتاد ناراحته زنگ خونه خورد و ا.ت سریع رفت و منم بعدش رفتم خونه تا حاضر بشم
ا.ت ویو
رفتم خونه چمدونم رو اجوما برام جمع کرد زنگ زدم به معلمم تا آدرس بگیرم گفت داخل یه شهرک کوچیکی یک عالمه خونه های شبیه به هم هستند و خونهی شماره ی ۲۳ برای ماست
تهیونگ ویو
حاضرشدم رفتم به سمت خونه رسیدم دیدم ا.ت هنوز نیمده رفتم تا دوش بگیرم بیام
ا.ت ویو
وسایلم رو گرفتم رفتم خونه رسیدم کیلید زدم در قفل نبود دیدم داره یه صدایی میاد یه دونه میله آهنی بود ورش داشتم داشتم به سمت اتاق میومدم که.....
خب تا پارت بعدی منتظر بمونین🙂
لایک یادت نره❤
۴.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.