مافیای خشن من
پارت هفتم
از زبان ا.ت
خب حاضر شدم آرایش کردم لباسم رو که پوشیدم
ا .. تهیونگ هم اومد برم پایین
(عکس لباس آرایش ا.ت رو میزارم همین طور مال تهیونگ)
+ا.ت ززود باش
-اومدم
زمانی که از پله ها اومدم پایین دیدم که تهیونگ چه قدر
زیبا و جذاب شده اما خیلی معلوم بود که عصبانیه از لباسم (تو ی دلش)
+ا.ت این چه لباسیه سریع عوض کن من بهت نگفتم که حق
پوشیدن لباس باز رو نداری(عصبانیت وحشتناک),
-یه لحظه از عصبانیتش ترسیدم اما بروی خودم نیاوردم
(توی دلش)
-دلم خواست بپوشم مشکلیه
+حیف دیره برگشتیم یه تنبیه بزرگ در انتظارتع
بهتره توی مهمونی از پیشم جم نخوری
الآنم سوار ماشین شو
-باشه
از زبان ا.ت
توی راه هیچ حرفی نزدیم
وقتی رسیدیم تهیونگ بایکی که فکر کنم اسمش جیمین
بود کار داشت به خاطر همین منو تنها گذاشت اما بهم گفت از جام جم نخورم
که یه پسری اومد سمتم و دستش رو جلوم دراز کرد و گفت
افتخار رقصیدن میدید بانو
من اول یه نگاهی به تهیونگ کردم دیدم که داره منو با عصبانیت نگاه میکنه
تصمیم گرفتم با هاش برقصم
وسط رقص بودیم که تهیونگ اومد و گفت میتونم دوست دخترم رو پس بگیرم پسره هم گفت چرا کنه
از زبان تهیونگ:
دیدم ا.ت داره با یه پسره می رقصه
عصبانی شدم و رفتم سمتشون و ا.ت رو با خودم آوردن بیرون و با عصبانیت به سمت خونه حرکت کردم
زمانی که رسیدم خونه سریع بردنش به اتاق و
بهش گفتم که گفتم که تنبیه سختی در انتظارتع
و شروع کردم به
(این قسمت رو از کامنتا بخونید )
اسلاید دوم لباس ا.ت
اسلاید سوم آرایش ا.ت
اسلاید چهارم لباس تهیونگ
از زبان ا.ت
خب حاضر شدم آرایش کردم لباسم رو که پوشیدم
ا .. تهیونگ هم اومد برم پایین
(عکس لباس آرایش ا.ت رو میزارم همین طور مال تهیونگ)
+ا.ت ززود باش
-اومدم
زمانی که از پله ها اومدم پایین دیدم که تهیونگ چه قدر
زیبا و جذاب شده اما خیلی معلوم بود که عصبانیه از لباسم (تو ی دلش)
+ا.ت این چه لباسیه سریع عوض کن من بهت نگفتم که حق
پوشیدن لباس باز رو نداری(عصبانیت وحشتناک),
-یه لحظه از عصبانیتش ترسیدم اما بروی خودم نیاوردم
(توی دلش)
-دلم خواست بپوشم مشکلیه
+حیف دیره برگشتیم یه تنبیه بزرگ در انتظارتع
بهتره توی مهمونی از پیشم جم نخوری
الآنم سوار ماشین شو
-باشه
از زبان ا.ت
توی راه هیچ حرفی نزدیم
وقتی رسیدیم تهیونگ بایکی که فکر کنم اسمش جیمین
بود کار داشت به خاطر همین منو تنها گذاشت اما بهم گفت از جام جم نخورم
که یه پسری اومد سمتم و دستش رو جلوم دراز کرد و گفت
افتخار رقصیدن میدید بانو
من اول یه نگاهی به تهیونگ کردم دیدم که داره منو با عصبانیت نگاه میکنه
تصمیم گرفتم با هاش برقصم
وسط رقص بودیم که تهیونگ اومد و گفت میتونم دوست دخترم رو پس بگیرم پسره هم گفت چرا کنه
از زبان تهیونگ:
دیدم ا.ت داره با یه پسره می رقصه
عصبانی شدم و رفتم سمتشون و ا.ت رو با خودم آوردن بیرون و با عصبانیت به سمت خونه حرکت کردم
زمانی که رسیدم خونه سریع بردنش به اتاق و
بهش گفتم که گفتم که تنبیه سختی در انتظارتع
و شروع کردم به
(این قسمت رو از کامنتا بخونید )
اسلاید دوم لباس ا.ت
اسلاید سوم آرایش ا.ت
اسلاید چهارم لباس تهیونگ
۳.۱k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.