پشمام ریخته انقد همتون دوست داشتین
پشمام ریخته انقد همتون دوست داشتین😂
زندگی قبل از تبدیل پارت ۴
.
جینجر رفت و مامانش پرسید که چیشده
جینا:جینتارو توی مدرسه خورده زمین.دستش ضرب دیده.
جینجر سریع جیم شد توی اتاقش و لباساشو عوض کرد و رفت تا نهار بخوره
منم رفتم تو اتاق جینجر سمط ظرف غذام تا یکم شیر بخورم وقتی شیرمو خوردم خواستم برم پیش جینجر ولی جینجر...انگار یکم ترسیده بود.
وقتی منو دید با دست بهم علامت داد که برو تو اتاق
منم رفتم تو اتاق و زیر تخت قایم شدم
وقتی جینجر غذاشو خورد اومد توی اتاق و درو بست(منحرف نشین😂)
من از زیر تخت اومدم بیرون تا ببینم چیشده
جینجر:داداشم بدجور عصبانیه...هم از ما و هم بخاطر دستش...
یه چند وقت پیشش آفتابی نشو نزنه ناقصت کنه😂
بعد از ظهر،وقتی همه خوابیدن،جینجر از مامانش اجازه گرفته بود تا بریم بیرون و یکم خرید کنیم
نزدیک خونه ی جینجر اینا یه دامپزشکی وجود داشت
جینجر منو برد اونجا و یکم معاینه ام کردن(سالم بودم گیلیلیلی💃)
از اونجا رفتیم و یکم برای من خرت و پرت گرفتیم(غذا،اسباب بازی،ظرف غذای مخصوص گربه ها و...)
وقتی رسیدیم خونه و همه ی وسایلمو جا دادیم،جینجر برام یه سوپرایز داشت🎀🥺
برام یه قلاده بنفش گرفته بود که روش اسمم و آدرس خونه و...نوشته شده بود🥹❤️🩹
سعی کردم با چیزایی که امروز توی کلاس جینجر یاد گرفتم اسممو بخونم...
بَهِار؟بوهار؟بُهارَ؟
جینجر:از این به بعد بهت میگم بهار🎀🥺
خوشحال بودم که بالاخره یه اسم داشتم🥹❤️🩹
رفتیم توی حیاط تا یکم باهم بازی کنیم.
یهو صدای یچیزی توجهمو جلب کرد...این دیگه صدای چیه؟چقدر بلند و ترسناکه...
پاهای جینجرو گرفتم و رفتم بالا تا رسیدم به شونه هاش و خمونجا نشستم.ترسیده بودم و قیافم تقریبا اینجوری شده بود🥺(راستش خودم که دارم فکر میکنم قند تو دلم آب شد🫠...من گربه میخوامممممممم💢)
همسایه ی جینجر اینا بود...درست حدس زدید🫤بریتنی و سابرینا😑💢
(بریتنی صاحب سابریناس)
بریتنی:ای وای،یه احمق کم بود که دوتا شدین؟
جینجر:شاید بهتر باشه یکم روی ادبت کار کنی 😐
دعوا ادامه داشت*
توی این فاصله یکم درباره ی بریتنی:
بریتنی یکی از این دختراییه که خیلی چسی میان و میخوان پز وسایل و قیافه شون رو بدن...از اون آدمایی تصورش کنید که همیشه آدامس تو دهنشه،قدش بگی نگی کوتاهه و فکر میکنه بهترینه 😔
ظاهر بریتنی رو بعدا براتون میزارم*
دعوا ادامه داشت تا وقتی که خانواده ی بریتنی صداش زدن تا بره تو خونه و به کاراش برسه
بریتنی:دعوا هنوز تموم نشده جوجو!
جینجر:کی به کی میگه...
و هردوشون رفتن تو خونه
وقتی رفتیم خونه بازم همه خواب بودن🗿✨️
پس جینجر نشست و تکالیفشو انجام داد و منم روی تختش خوابم برد...
خواب بودم که با صدای بلندی از خواب پریدم🫠
زندگی قبل از تبدیل پارت ۴
.
جینجر رفت و مامانش پرسید که چیشده
جینا:جینتارو توی مدرسه خورده زمین.دستش ضرب دیده.
جینجر سریع جیم شد توی اتاقش و لباساشو عوض کرد و رفت تا نهار بخوره
منم رفتم تو اتاق جینجر سمط ظرف غذام تا یکم شیر بخورم وقتی شیرمو خوردم خواستم برم پیش جینجر ولی جینجر...انگار یکم ترسیده بود.
وقتی منو دید با دست بهم علامت داد که برو تو اتاق
منم رفتم تو اتاق و زیر تخت قایم شدم
وقتی جینجر غذاشو خورد اومد توی اتاق و درو بست(منحرف نشین😂)
من از زیر تخت اومدم بیرون تا ببینم چیشده
جینجر:داداشم بدجور عصبانیه...هم از ما و هم بخاطر دستش...
یه چند وقت پیشش آفتابی نشو نزنه ناقصت کنه😂
بعد از ظهر،وقتی همه خوابیدن،جینجر از مامانش اجازه گرفته بود تا بریم بیرون و یکم خرید کنیم
نزدیک خونه ی جینجر اینا یه دامپزشکی وجود داشت
جینجر منو برد اونجا و یکم معاینه ام کردن(سالم بودم گیلیلیلی💃)
از اونجا رفتیم و یکم برای من خرت و پرت گرفتیم(غذا،اسباب بازی،ظرف غذای مخصوص گربه ها و...)
وقتی رسیدیم خونه و همه ی وسایلمو جا دادیم،جینجر برام یه سوپرایز داشت🎀🥺
برام یه قلاده بنفش گرفته بود که روش اسمم و آدرس خونه و...نوشته شده بود🥹❤️🩹
سعی کردم با چیزایی که امروز توی کلاس جینجر یاد گرفتم اسممو بخونم...
بَهِار؟بوهار؟بُهارَ؟
جینجر:از این به بعد بهت میگم بهار🎀🥺
خوشحال بودم که بالاخره یه اسم داشتم🥹❤️🩹
رفتیم توی حیاط تا یکم باهم بازی کنیم.
یهو صدای یچیزی توجهمو جلب کرد...این دیگه صدای چیه؟چقدر بلند و ترسناکه...
پاهای جینجرو گرفتم و رفتم بالا تا رسیدم به شونه هاش و خمونجا نشستم.ترسیده بودم و قیافم تقریبا اینجوری شده بود🥺(راستش خودم که دارم فکر میکنم قند تو دلم آب شد🫠...من گربه میخوامممممممم💢)
همسایه ی جینجر اینا بود...درست حدس زدید🫤بریتنی و سابرینا😑💢
(بریتنی صاحب سابریناس)
بریتنی:ای وای،یه احمق کم بود که دوتا شدین؟
جینجر:شاید بهتر باشه یکم روی ادبت کار کنی 😐
دعوا ادامه داشت*
توی این فاصله یکم درباره ی بریتنی:
بریتنی یکی از این دختراییه که خیلی چسی میان و میخوان پز وسایل و قیافه شون رو بدن...از اون آدمایی تصورش کنید که همیشه آدامس تو دهنشه،قدش بگی نگی کوتاهه و فکر میکنه بهترینه 😔
ظاهر بریتنی رو بعدا براتون میزارم*
دعوا ادامه داشت تا وقتی که خانواده ی بریتنی صداش زدن تا بره تو خونه و به کاراش برسه
بریتنی:دعوا هنوز تموم نشده جوجو!
جینجر:کی به کی میگه...
و هردوشون رفتن تو خونه
وقتی رفتیم خونه بازم همه خواب بودن🗿✨️
پس جینجر نشست و تکالیفشو انجام داد و منم روی تختش خوابم برد...
خواب بودم که با صدای بلندی از خواب پریدم🫠
- ۳.۲k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط