کوک خب دیشب

کوک= خب دیشب....

سوهی=مهم نیست بلاخره خب......

کوک=میدونم اینجا جاش نیست ولی فک کنم دوست دادم ینی دیشب خب....

سوهی=چ..چی..جدی میگی

کوک=اره(میبوسش)

کوک=برو بالا وسایلتم جمع کن

سوهی=چرا

کوک=به نظرت من میتونم از دوست دخترم دور بمونم

سوهی=بیام عمارت تو

کوک=اره زود باش

سوهی ویو= باورم نمیشد الان تو چه موقعیتی هستم خیلی خوش حال بودم رفتم کن وسایلم رو جمع کردم و بعدم با کوک رفتیم عمارت عمارتش خیلی بزرگ و خوشگل بود کوک گفت کار داره و رفت منم لباسمو عوض کردم و تو اتتاق سریال میدیدم

ویو ات=صبح باصدای ی دختر بیدار شدم تو پارک روی صندلی کنارم بود

لیا= ببخشید حالتون خوبه

ات=ع..عا اره د..دیشب خوابم برد..اینجا.هوف

لیا=اشکال نداره خب چرا تو پارک خوابیدی

ات=قضیه ش طولانیه من باید برم

لیا تو دلش=وا این چشه

ات ویو = سری رفتم عمارت درسته با ارباب دعوام شد ولی خب من بهش بدهکارم پس رفتم ی دوش گرفتم بعدم مسواک زدم و بعدم لباسمو پوشیدم و یکمم از عطرهانا کش رفتم و بعدم رفتم تو اشبز خونه و همهه ی ماجرا رو برای هانا تعریف کردم و الان باهم داریم گل های حیاط عمارت رو مرتب میکنم که.....

سوهی=ع..عا ات..تو اینجا

ات=سلام من خدمتکار عمارتم خب اره....

سوهی=وات ینی کوک بای خدمتکار خوابیده

هانا=ات تو با ارباب خوابیدی

ات=خب...

سوهی=بلاخره مهم نیست کوک با هرزه هایی مثل تو چند بار بوده مهم اینه که الان منو داره

ات=ما کار داریم باید بربم هانا بدو

هانا=چرا بهم نگفتی

ات=عا خب وقت نشد

هانا=ینی بهت تجاوز کرد (یاداوری کنم همش فیکه و اینا رو جدی نگیرین:)

ات=هوم..با بغض

هانا=اگه حامله بشی چی

ات=نه بابا من خیلی سنم پایینه بعدم از دارو خونه قرص جلو گیری گرفتم

هانا=خوبه

ویو شب= ات ویو=بعد انجامدکارا دوباره رفتم حمام و بعدم لباسمو با ی شلوار و تاپ عوض کردم و خوابیدم

ویو کوک و سوهی=

سوهی=ی چیز بگم ناراحت نمیشی

کوک=چزی شده بیب کسی چیزی بهت گفته

سوهی=نه فقط...........

۳۰ لایک
۴۰ کامنت
دیدگاه ها (۶۰)

گایز براتون دو پارت اپ کردمممم هردو رو حمایت کنید بوص♡سوهی خ...

با چیزی که دیدم نمی‌دونستم ناراحت شم یا خوشحال ویو ات= مثل ه...

سلام گایز ساری دیر شد چند روز گوشیم دستم نبود صو.....این پار...

پارت جدیددددات ویوصبح وقتی بیدار شدم صورت جسیکا رو بروی صورت...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط