بگذار

‍ بگذار
دنبالِ خیالت بگردم
شاید چشمهایت را
زیرِ باران
پیدا کنم
لابلای نوشته هایم
لابلای اشکهایم

آه اگر چشمهایت را دوباره ببینم
اگر دستهایت را
لمس کنم....
.
بگذریم....
رؤیا
همیشه شیرین است

همه ی خیابان را
دوباره
بی تو
قدم
می زنم.
دیدگاه ها (۱)

سهم مناز توعشق نبودشانه هایی زخمی بودکه هیچکسبر آنتکیه نزدسه...

این روزهاشریان های تشنهٔ قلبمنفسهای تو را می طلبند.با کدامین...

در کلبه ی سردِ تنهاییاز عشقِ زیبای توکتابی نوشته امپر از شعر...

‍ ‍ ‍ ‍ نیامدی و مندر مسیرِ نامعلومِ بادسرگردان ماندمبه جرمِ...

درخواستی

شب، بوی گیسوانت را دارد.بادی که از سمت پنجره می‌وزد، ردّ لبخ...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط