❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
ادامه پارت قبل
دیدم که تو کل مافیای آمریکا همه حسرت اینو داشتن که یک بار از فاصله ی یک متری ببیننش، دختری که همه میخاستنش و من تو تختم داشتمش، اونم به مدت 6 ماه... لعنتی چطور میتونستم جلوی خودم رو بگیرم؟ هان؟
هر چند جی کی میگفت فقط دنبال اسیر کردن آلفاجمه، اما تهیونگ خیلی باهوش بود و به عمق علاقه جی کی به سیترا پی برده بود! و علاقه تو دنیای مافیا به معنای نقطه ضعف بود و تهیونگ به هیچ وجه نمیخاست از این نقطه ضعف با بی اعتنایی بگذره!
هوسوک: اون دیگه مال تو نیست جئون، اون آلفاجمه، جواهر براق دنیای مافیا!
جیمین خندید: شرط میبندم لباتو به جرم بوسیدنش داغ میزنه!
جونگکوک به وضوح تکون سختی خورد. دهنش مثل چوب خشک و شیرینی بوسه رو لباش به تلخی زهر تبدیل شد!
داغ زدن سیترا بزرگترین اشتباه عمرش بود اما با این حال بابتش پشیمون نبود! بابت هرکاری که سیترا رو کنارش نگه میداشت هیچ پشیمونی نداشت...
دقیقا نمیدونست از کی شروع شد، اما وقتی به خودش اومد جوری شیفته اون گرگ وحشی شده بود که تمام مدت بهش فکر میکرد!
اون 6 ماهی که سیترا رو کنارش داشت هیچ خلایی تو زندگیش حس نکرده بود! میخاست با داغ زدنش همیشه اونو کنار خودش نگه داره اما چه حیف که اینکار نتیجه عکس داد!
قبول داشت کارش اشتباه و نا بخشودنی بوده، اما انتظار اینکه هیونگش بهش خیانت کنه و سوگولیش رو فراری بده نداشت! هیونگی که تحت هر شرایطی حق رو به جونگکوک میداد و همیشه پشتیبانش بود...
بعد از گذشت این دوسال نه تنها نتونسته بود سیترا رو فراموش کنه، بلکه روز به روز بیشتر عاشق و دلتنگش میدشد! اوایل نمیخاست حتی به خودش اعتراف کنه عاشق شده، اما وقتی سیترا رفت فهمید بدجوری اسیر تیله های طوسی اون دخترک لجباز شده!
افرادش تحقیق کرده و گزارش داده بودن که توی این دوسال هیچ مردی به توله ی هات و خوشگلش نزدیک نشده و این احتمال که سیترا یه جورایی خودش رو متعلق به اون میدونه، جونگکوک رو تا عرش میبرد!
و حالا...بالاخره بعد از گذشت دوسال لعنتی دیده و بوسیده بودش!
حریص شده بود... آره.... سیترا رو فقط برای خودش و کنار خودش میخاست و حتی طاقت نداشت نگاه هیچ مردی جز خودش به اون بیفته!
....... ادامه دارد .......
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
ادامه پارت قبل
دیدم که تو کل مافیای آمریکا همه حسرت اینو داشتن که یک بار از فاصله ی یک متری ببیننش، دختری که همه میخاستنش و من تو تختم داشتمش، اونم به مدت 6 ماه... لعنتی چطور میتونستم جلوی خودم رو بگیرم؟ هان؟
هر چند جی کی میگفت فقط دنبال اسیر کردن آلفاجمه، اما تهیونگ خیلی باهوش بود و به عمق علاقه جی کی به سیترا پی برده بود! و علاقه تو دنیای مافیا به معنای نقطه ضعف بود و تهیونگ به هیچ وجه نمیخاست از این نقطه ضعف با بی اعتنایی بگذره!
هوسوک: اون دیگه مال تو نیست جئون، اون آلفاجمه، جواهر براق دنیای مافیا!
جیمین خندید: شرط میبندم لباتو به جرم بوسیدنش داغ میزنه!
جونگکوک به وضوح تکون سختی خورد. دهنش مثل چوب خشک و شیرینی بوسه رو لباش به تلخی زهر تبدیل شد!
داغ زدن سیترا بزرگترین اشتباه عمرش بود اما با این حال بابتش پشیمون نبود! بابت هرکاری که سیترا رو کنارش نگه میداشت هیچ پشیمونی نداشت...
دقیقا نمیدونست از کی شروع شد، اما وقتی به خودش اومد جوری شیفته اون گرگ وحشی شده بود که تمام مدت بهش فکر میکرد!
اون 6 ماهی که سیترا رو کنارش داشت هیچ خلایی تو زندگیش حس نکرده بود! میخاست با داغ زدنش همیشه اونو کنار خودش نگه داره اما چه حیف که اینکار نتیجه عکس داد!
قبول داشت کارش اشتباه و نا بخشودنی بوده، اما انتظار اینکه هیونگش بهش خیانت کنه و سوگولیش رو فراری بده نداشت! هیونگی که تحت هر شرایطی حق رو به جونگکوک میداد و همیشه پشتیبانش بود...
بعد از گذشت این دوسال نه تنها نتونسته بود سیترا رو فراموش کنه، بلکه روز به روز بیشتر عاشق و دلتنگش میدشد! اوایل نمیخاست حتی به خودش اعتراف کنه عاشق شده، اما وقتی سیترا رفت فهمید بدجوری اسیر تیله های طوسی اون دخترک لجباز شده!
افرادش تحقیق کرده و گزارش داده بودن که توی این دوسال هیچ مردی به توله ی هات و خوشگلش نزدیک نشده و این احتمال که سیترا یه جورایی خودش رو متعلق به اون میدونه، جونگکوک رو تا عرش میبرد!
و حالا...بالاخره بعد از گذشت دوسال لعنتی دیده و بوسیده بودش!
حریص شده بود... آره.... سیترا رو فقط برای خودش و کنار خودش میخاست و حتی طاقت نداشت نگاه هیچ مردی جز خودش به اون بیفته!
....... ادامه دارد .......
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۳.۱k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.