چند پارتی (درخواستی )بخش دوم
خودم و برای داد زدنش اماد کردم ولی .. خیلی آروم بود ...
-:خوبی
:اااا.. بله استاد خوبم
-: انگار بی حالی چرا نرفتی دکتر
:یکم خوابیدم خوب شدم نیازی به دکتر نبود
-: اره خوبی
:بل...
که زیر دلم تیر کشید ..
اخخخ چرا اینجوری شدم ..
-:خوبی چیزی شده
احساس کردم ... دامنم .. داره ..
:امروز چه روزیه
-:دوشنبه
بدبخت شدم .. آخه امروز چرا نفهمیدم ...
از میز بلند شدم
:ببخشید استاد من .. میرم
-:باشه مطمئنی خوبی
:بله استاد خوبم
داشتم میرفتم که ..
-:صبر کن
خواستم برگردم که از پشت نزدیکم شد و هودیِ که تنش بود و روی کمرم بست..
-:دامنت .. کثیف شد این و بگیر
ازم دور شد و سرش و چرخوند .. یه طرف دیگه
:ممنون
از دفترِ استاد زود بیرون اومدم و از کیفم یه... (چیه خو ادمین خجالتیه خودتون میدونیددد چی میخواد برداره ) برداشتم و رفتم توی دستشویی و ......... گذاشتم ..
(خدااا چرا من الان قرمز شدممم )
خیلی درد داشتم .. رفتم توی کلاس .. که استاد بهم نگاه کرد
؟اها ا.ت اومدی استاد کیم گفت حالت خوب نیست و بزارم بری خونه کیفت و بردار میتونی بری
:چشم استاد
کیفم و برداشتم و از کلاس خارج شدم
چرا استاد کیم باهام مهربون شده .. قبلاً که همیشه وقتی دیر میومدم باهام بد رفتار میکرد و میزاشت همه ی مدرسه رو ۵۰ بار دور بزنم .. ولی الان مهربون شده و .. بهم کمک میکنه ..
واقعا عجیبه .. از دانشگاه بیرون اومدم .و داشتم راه میرفتم که .. ماشینی کنارم ایستاد و شیشه رو داد پایین
-:سوار شو میرسونمت خونه
:لازم نیست استاد
-:لجبازی نکن درد داری بیا سوار شو
:خب .. واقعا لازم نیست
-:میگم سوارشو
:چشم
خواستم عقب بشینم که ....
-:بیا کنارم بشین
:اااا .. خب باشه
در کنار استاد و باز کردم و نشستم .. سکوته بدی بود که با صدای استاد شکست
-:قرص داری یا برم از داروخونه برات بیارم
:ممنون استاد ولی چان برام خریده (برادرش و میگه )
انگار یکم عصبانی شده بود .. ولی نشون نداد ..
-:دوست پسرته
:چان .. نه برادرمه
-: دوست پسر داری
:نه
-:نمیخوای دوست پسر داشته باشی
:میخوام ولی آدمِ مناسب پیدا نمیشه
-:یعنی خانوادت مشکلی ندارن
:نه با دوست پسر مشکلی ندارن
-:خوبه
:استاد به دوست دخترتون حسودیم میشه
-: اووو .. متاسفانه دوست دختر ندارم .. ولی چرا بهش حسودیت میشه
: چون شما خیلی جذابین و واقعا مهربونید .. فقط گاهی بداخلاق هستین
-:راستش از یه دختری خوشم میاد ولی مطمئن نیستم منو قبول کنه
با حرفش قبلم شکست .. ۱ ماه بود عاشق استاد شده بودم .. ولی الان داره بهم میگه یکی رو دوست داره .. سعی کردم گریه ام و کنترل کنم .. که
-:.....
-:خوبی
:اااا.. بله استاد خوبم
-: انگار بی حالی چرا نرفتی دکتر
:یکم خوابیدم خوب شدم نیازی به دکتر نبود
-: اره خوبی
:بل...
که زیر دلم تیر کشید ..
اخخخ چرا اینجوری شدم ..
-:خوبی چیزی شده
احساس کردم ... دامنم .. داره ..
:امروز چه روزیه
-:دوشنبه
بدبخت شدم .. آخه امروز چرا نفهمیدم ...
از میز بلند شدم
:ببخشید استاد من .. میرم
-:باشه مطمئنی خوبی
:بله استاد خوبم
داشتم میرفتم که ..
-:صبر کن
خواستم برگردم که از پشت نزدیکم شد و هودیِ که تنش بود و روی کمرم بست..
-:دامنت .. کثیف شد این و بگیر
ازم دور شد و سرش و چرخوند .. یه طرف دیگه
:ممنون
از دفترِ استاد زود بیرون اومدم و از کیفم یه... (چیه خو ادمین خجالتیه خودتون میدونیددد چی میخواد برداره ) برداشتم و رفتم توی دستشویی و ......... گذاشتم ..
(خدااا چرا من الان قرمز شدممم )
خیلی درد داشتم .. رفتم توی کلاس .. که استاد بهم نگاه کرد
؟اها ا.ت اومدی استاد کیم گفت حالت خوب نیست و بزارم بری خونه کیفت و بردار میتونی بری
:چشم استاد
کیفم و برداشتم و از کلاس خارج شدم
چرا استاد کیم باهام مهربون شده .. قبلاً که همیشه وقتی دیر میومدم باهام بد رفتار میکرد و میزاشت همه ی مدرسه رو ۵۰ بار دور بزنم .. ولی الان مهربون شده و .. بهم کمک میکنه ..
واقعا عجیبه .. از دانشگاه بیرون اومدم .و داشتم راه میرفتم که .. ماشینی کنارم ایستاد و شیشه رو داد پایین
-:سوار شو میرسونمت خونه
:لازم نیست استاد
-:لجبازی نکن درد داری بیا سوار شو
:خب .. واقعا لازم نیست
-:میگم سوارشو
:چشم
خواستم عقب بشینم که ....
-:بیا کنارم بشین
:اااا .. خب باشه
در کنار استاد و باز کردم و نشستم .. سکوته بدی بود که با صدای استاد شکست
-:قرص داری یا برم از داروخونه برات بیارم
:ممنون استاد ولی چان برام خریده (برادرش و میگه )
انگار یکم عصبانی شده بود .. ولی نشون نداد ..
-:دوست پسرته
:چان .. نه برادرمه
-: دوست پسر داری
:نه
-:نمیخوای دوست پسر داشته باشی
:میخوام ولی آدمِ مناسب پیدا نمیشه
-:یعنی خانوادت مشکلی ندارن
:نه با دوست پسر مشکلی ندارن
-:خوبه
:استاد به دوست دخترتون حسودیم میشه
-: اووو .. متاسفانه دوست دختر ندارم .. ولی چرا بهش حسودیت میشه
: چون شما خیلی جذابین و واقعا مهربونید .. فقط گاهی بداخلاق هستین
-:راستش از یه دختری خوشم میاد ولی مطمئن نیستم منو قبول کنه
با حرفش قبلم شکست .. ۱ ماه بود عاشق استاد شده بودم .. ولی الان داره بهم میگه یکی رو دوست داره .. سعی کردم گریه ام و کنترل کنم .. که
-:.....
- ۱۶.۷k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط