متنی از امیر علیپور

متنی از امیر علیپور:
سلام
سخنی با شما دوست عزیز :
دیروز به مادرم زنگ زدم
بعد از مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع نکردیم
نمی خواهم ارتباطمان قطع شود
هر وقت دلم هوایش را میکند بهش زنگ میزنم
تلفنش بوق میزند
بوق میزند
بوق میزند
وقتی جواب نمیدهد با خودم فکر میکنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است
الان یک سال میشود هر وقت دلم هوایش را میکند دوباره زنگ میزنم
شماره بیرون را هم ندارم زنگ بزنم بگویم " به مادرم بگید بیاد خونه اش دلم براش تنگ شده "
دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته بیرون
امروز بهش زنگ بزن
برو پیشش
باهاش حرف بزن
یک عالمه بوسش کن
صورتتو بچسبون به صورتش
محکم بغلش کن
بگو که دوستش داری
و گرنه وقتی بره بیرون خیلی باید دنبالش بگردی
باور کنید بیرون شماره ندارد
دیدگاه ها (۹)

دختر که داشته باشی انگار خودت را با دست خودت پرورش میدهی... ...

" تقدیم به همه مادران دنیا "در عالم کودکی به مادرم قول دادم ...

جا داره در روز زن یادی هم بکنیم از اون زنهای عزیزی که همیشه ...

عزیزان روزتون مبارکحتما" که نباید زن باشید ، زن ذلیل هم که ب...

قلب سنگی

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط