چند پارتی
چند پارتی
part:1
خیلی نگران بودم چون چند ساعتی بود که هیچ کس از اتاق عمل نیومده بود بیرون
فلش بک
رو میز نشسته بودیم و با هم حرف میزدیم و از موزیک لذت میبردیم که یهو با صدای تیر همه مون وحشت کردیم هان سریع از رو صندلی بلند شد و منو پشتش قایم کرد
ا.ت:چیشد(ترس)
هان:به احتمال زیاد جانگ حمله کرده سریع برو تو اتاق و قایم شو منم بعدا میام پیشت
ا.ت:باشه ولی مراقب خودت باش(ترس)
هان:بهت قول میدم مراقب خودم باشم
ا.ت:مرسی من برم بالا
هان:تو هم مراقب خودت باش
ا.ت:باشه
۱ ساعت بعد
حدود ۵ دقیقه شده بود که دیگه صدای تیر اندازی نمیومد تصمیم گرفتم که برم پایین ببینم چیشده
رفت پایین
همه جا پر از خون و شیشه خورده بود دیدم چند نفر پشتشون به منه و دارن حرف میزنن ولی هیچ کدوم لباسشون مثل هان نبود رفتم جلو تر تا ازشون بپرسم هان کجاست که یهو یک نفر از عقب منو کشید سمت خودش و دهنم رو گرفت تا حرف نزن برگشتم ببینم کیه که با هان مواجه شدم
هان:چرا بدون اینکه بدونی اونا کی هستن میری سمت شون(آروم)
ا.ت:کی ان مگه؟(آروم)
هان:اون وسطیِ جانگ و بقیه افراد اون هستن(آروم)
ا.ت:ببخشید(اروم)
هان:چرا از اتاقت اومدی پایین خطر ناکه(آروم)
ا.ت:چند دقیقه بود صدایی نیومده بود بکر کردم اتفاقی افتاده(آروم)
هان:حالا تا موقعی که افراد من بیان باید منتظر بمونیم(آروم)
ویو ا.ت
چند دقیقه ای بود که اونا هنوز داشتن حرف میزدن و افراد هان هم نیومده بودن می خواستم بلند شم و هان رو صدا کنم که پام رفت رو یه تیکه شیشه و توجه اونا به سمت ما جلب شد
ادامه دارد...
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #آگوست_دی #یونگی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #کیپاپ #کیدراما
part:1
خیلی نگران بودم چون چند ساعتی بود که هیچ کس از اتاق عمل نیومده بود بیرون
فلش بک
رو میز نشسته بودیم و با هم حرف میزدیم و از موزیک لذت میبردیم که یهو با صدای تیر همه مون وحشت کردیم هان سریع از رو صندلی بلند شد و منو پشتش قایم کرد
ا.ت:چیشد(ترس)
هان:به احتمال زیاد جانگ حمله کرده سریع برو تو اتاق و قایم شو منم بعدا میام پیشت
ا.ت:باشه ولی مراقب خودت باش(ترس)
هان:بهت قول میدم مراقب خودم باشم
ا.ت:مرسی من برم بالا
هان:تو هم مراقب خودت باش
ا.ت:باشه
۱ ساعت بعد
حدود ۵ دقیقه شده بود که دیگه صدای تیر اندازی نمیومد تصمیم گرفتم که برم پایین ببینم چیشده
رفت پایین
همه جا پر از خون و شیشه خورده بود دیدم چند نفر پشتشون به منه و دارن حرف میزنن ولی هیچ کدوم لباسشون مثل هان نبود رفتم جلو تر تا ازشون بپرسم هان کجاست که یهو یک نفر از عقب منو کشید سمت خودش و دهنم رو گرفت تا حرف نزن برگشتم ببینم کیه که با هان مواجه شدم
هان:چرا بدون اینکه بدونی اونا کی هستن میری سمت شون(آروم)
ا.ت:کی ان مگه؟(آروم)
هان:اون وسطیِ جانگ و بقیه افراد اون هستن(آروم)
ا.ت:ببخشید(اروم)
هان:چرا از اتاقت اومدی پایین خطر ناکه(آروم)
ا.ت:چند دقیقه بود صدایی نیومده بود بکر کردم اتفاقی افتاده(آروم)
هان:حالا تا موقعی که افراد من بیان باید منتظر بمونیم(آروم)
ویو ا.ت
چند دقیقه ای بود که اونا هنوز داشتن حرف میزدن و افراد هان هم نیومده بودن می خواستم بلند شم و هان رو صدا کنم که پام رفت رو یه تیکه شیشه و توجه اونا به سمت ما جلب شد
ادامه دارد...
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #آگوست_دی #یونگی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #لینو #سونگمین #جونگین #کیپاپ #کیدراما
۸.۹k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.