فیک قلب مشکی من
Part 3
پسرا اومدن پیشم
تهیونگ : ا/ت خوبی ؟
ا/ت : اوم مرسی
تهیونگ بغلم کرد و پسرا پلاستیک توی دستم رو دیدن
پسرا : ا/ت چی گرفتی ؟ با ذوق
( از این به بعد ا/ت میا هس )
میا : اوم براتون موچی درست کردم
پسرا : آخ جون
به پسرا پلاستیک رو دادم
میا : امیدوارم خوشتون بیاد
تهیونگ : دست پخت تو معلومه خوشمزست
میا : مرسی اوپا ( لبخند )
پسرا مشغول خوردن بودن و من رفتم پیش جونک کوک
میا : امم کوک براتون موچی آوردم نمی خوری ؟
کوک : نه
میا : ام راجب دیشب
پرید وسط حرفم
کوک : مست بودم فراموشش کن
میا : می دونستم تو دلش گفت
و رفتم
پسرا موچی ها رو خوردن
و من ازشون خداحافظی کردم و رفتم چون خسته بودم و پسرا هم تمرین داشتن حالا اینا به کنار وقتی کوک رو می بینم یاد دیشب می افتم
ادامه دارد .....
پسرا اومدن پیشم
تهیونگ : ا/ت خوبی ؟
ا/ت : اوم مرسی
تهیونگ بغلم کرد و پسرا پلاستیک توی دستم رو دیدن
پسرا : ا/ت چی گرفتی ؟ با ذوق
( از این به بعد ا/ت میا هس )
میا : اوم براتون موچی درست کردم
پسرا : آخ جون
به پسرا پلاستیک رو دادم
میا : امیدوارم خوشتون بیاد
تهیونگ : دست پخت تو معلومه خوشمزست
میا : مرسی اوپا ( لبخند )
پسرا مشغول خوردن بودن و من رفتم پیش جونک کوک
میا : امم کوک براتون موچی آوردم نمی خوری ؟
کوک : نه
میا : ام راجب دیشب
پرید وسط حرفم
کوک : مست بودم فراموشش کن
میا : می دونستم تو دلش گفت
و رفتم
پسرا موچی ها رو خوردن
و من ازشون خداحافظی کردم و رفتم چون خسته بودم و پسرا هم تمرین داشتن حالا اینا به کنار وقتی کوک رو می بینم یاد دیشب می افتم
ادامه دارد .....
۱۵.۸k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.