دفترچه خاطرات

دفترچه خاطرات💫
part:¹¹

تهیونگ:جین من کار دارم میرم شرکت..اگر میتونی ا.ت رو برسون جایی که میخواد بره
جین:عه باشه خداحافظ
ا.ت:خداحافظ اوپا
تهیونگ:خداحافظ خانوم کوچولو(دست تکون داد)

ویو ا.ت
یعنی الان فقط خودم و جین تو ماشینیم؟
ای خدا من خجالت میکشم😭😭

جین:نمیخوای بیای تو ماشین میرما🗿
ا.ت:چچ.چرا الان میام.
جین:بدو

رفتم تو ماشین نشستم
که جین گفت:

جین:کجا میخوای بری؟
ا.ت:پرورشگاه
جین:اوکی...راستی چند سالته؟
ا.ت:من ۱۷ سال دیگه از پرورشگاه میام بیرون.
جین:اوکی.

ویو جین
یه فکرایی تو ذهنم دارم
نمیدونم میشه یا نه
ولی یه تلاشی میکنم.


۱ ساعت بعد

جین:رسیدیم
ا.ت:اوکی دستت درد نکنه
جین:مرسی..دارو هات رو بردی؟
ا.ت:آره..خب خداحافظ
جین:خداحافظ.

ویو جین
با اینکه واقعا هیچ علاقه ای بهش ندارم
ولی وقتی تهیونگ بهش نزدیک میشه حسودی میکنم
چرا؟
دلم میخواد فقط نزدیک من باشه.
آه بس کن جین اینا فقط چرت و پرته.


ویو ا.ت
وقتی رسیدم پرورشگاه خیلی خسته بودم
با اینکه ۳ یا ۴ ساعت بود بیدار شده بودم
خوابم میومد
رفتم قرص هامو خوردم و خوابیدم.


۲ ماه بعد

ویو ا.ت
تو این چند وقت برای اینکه دکتر حدود ۲ ماه گفته بود نباید بری مدرسه سرم خیلی خلوت بود
ولی بیشتر ورزش میکردم و این باعث می‌شد که معدم خیلی درد بگیره
جین منو تو یکی از بزرگترین باشگاه های سئول ثبت نام کرده بود.
میتونم بگم واقعا اثر داشت چون از ۹۵ کیلو شده بودم ۶۵ کیلو
احساس سبکی میکردم
واقعا خوبه وزن کم کنی اما خیلی سخته
مخصوصا برای من تا کوچیک ترین کاری رو میکنم به شدت معده درد میگیرم
و متاسفانه نمیتونم به کسی بگم و زود پنهانش میکنم
قرص هام هم تموم شده و پول ندارم بخرمشون ☹
تنها کاری که میتونم بکنم فقط صبره.
به جز وزن جین برام کلی هزینه دیگه هم کرد و دندون هام رو درست کرد
دیگه بینشون فاصله نیست
و همین طور من رو برد دکتر پوست و کمکم کرد تا دیگه جوش نزنم
واقعا قیافم و هیکلم تو این دو ماه تغییر بزرگ کرده بود
خیلی خوب شده بود.

ویو جین
خیلی وقته ا.ت رو ندیدم
راستش یکم دلم براش تنگ شده
ولی خب از امروز دیگه همه چی درست میشه.


ادامه دارد......
حمایت یادتون نره🎀
شرط:۱۰ تا لایک
دیدگاه ها (۵۹)

دفترچه خاطرات💫part:¹²ویو ا.تروی تخت خوابیده بودم که یهو گوشی...

دفترچه خاطرات💫part:¹³جین:بالاخره رسیدیما.ت:میشه دستتو از چشم...

سلام خوشگلا💚اول از همه که عیدتون مبارک🌿دوم اینکه بالاخره وقت...

دفترچه خاطرات💫part:¹⁰ا.ت:اشکال نداره من سعی خودم رو میکنمتهی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط