و تازه خداوند از نادانان پیمان نگرفته که دانش بیاموزند، ت
و تازه خداوند از نادانان پیمان نگرفته که دانش بیاموزند، تا آنکه از عالمان پیمان گرفته که به نادانان بیاموزند، زیرا دانش، پیش از نادانی بود. و تازه اینکه دانسته شود که مسلمان غیرمومن است اما مومن غیر مسلمان نیست چنین است که کسانی که مومن را مسلمانی می دانند نه جدا از آن خطرناک بوده و نمی توانند مسلمان را از نفاق و بددین تشخیص بدهند اما اینکه مسلمان بددین است بستگی دارد اگر مومن نباشد درحساب ملاک دار باشد بددینی او فرعی است و اگر نداشته باشد و تابع عقل و عشق باهم باشد بددینی او اصلی است و اگر مبنا عشقی داشته باشد نفاق دارد اما هنوز معلوم نیست منافق باشد می تواند منفوق باشد و اگر فعال پُرشور ضد دین مثل سلمان رشدی باشد منافق می شود و مومن حقیقی دل دارد اما دلش دربند است دربند درحساب ملاک می باشد چنین است که مومن هرچقدر بر دلش کار می کند و آن را بزرگ تر می کند درجه اش بیشتر می شود و هرچه درجه اش بیشتر شود از مقامی بهشتی به مقام بالاتر بهشتی منتقل می شود تا آنکه به قرب الی الله برسد یعنی به اوج عشق درجه اش می رسد درحالی که با عشق دنیایی مبارزه کرده است که همانا جنگ بین عشق (با پشتوانه ی ملاک) با عشق (مبنایی) است اما عشقی که با خدا و اوامرش است با عشقی که ماتریالیست و مانندش است می باشد و چنین است که عشق درمقابل عشق صف آرایی کرده مسیح درمقابل مسیح صف آرایی کرده است اما مسیحی برحق است که با حضرت مهدی (عج) است نه با بافومت الرجیم می باشد ما هم با عشقیم هم ضدعشق چنین است که فقط عشقی را قبول داریم که دربند خدا و اوامرش باشد می باشد. و تازه اینکه استنباط الهی خود حجتی برای شناختن درحقیقت انسانی است می باشد که سخن خدا و خاتمیت نبوت با حضرت محمد (ص) رسیده و خاتمیت اوصیاء با حضرت مهدی (عج) می باشد اما استنباط الهی نه سخن خدا است نه آورده ی پیامبر نه آورده ی امام بلکه حجتی مقدس است که برای شناخت حقیقت است می باشد که درروال تکلیف مقدم بر خدا حتی است اما درروال ذاتی برتری من هیچم و این کتاب وسیله مقدس همانطور که درگذشته علم کلام برای شناخت خدا و دین و . . . بود می باشد اما این دفعه علمی به سوی شما آمده است که بهترین روند اثبات دارد می باشد و چنین است که علم کلام را رد نمی کند بلکه آن را پشتوانه می کند و او هم لازم است تقویت کننده اش باشد می باشد.
(و تازه درروال ذاتی برتری اول خدا و اوامرش است همانا درروال تکلیف اینکه اول این کتاب است بعد خدا و دین و... به خاطر این است که اولا درروال تکلیف نه درروال ذاتی برتری فهمید خدایی و دینی و . . . است بعد آمد سر باور به خدا و دین و . . . می باشد.) و تازه اینکه توبه از گناه حتی گناه کبیره درمصادف همین است که گناهی صورت نگرفته می باشد اما توبه نکرده گناه صورت گرفته است خداوند بد کسی را بخواهد که اندک می خواهد همانا می آید او را از توبه کردن منع می کند و وقت توبه را از او می گیرید تا به گناهی دیگر بیفتد چنین است که خداوند توبه پذیر است و کسی توبه کرد و توبه اش را پذیرفت دقیقا گناه نکرده است چون گناهی برایش نمانده که کرده باشد چنین است که همانا توبه فرصت طلبی است یعنی بهترین زمانش دقیقا موقع پیشیمانی از گناه است چنین است که به وقت دیگر انداختن میزان پاک کردنش از گناه را کمرنگ می کند پس توبه و اصلاح فرصت طلبی است به تاخیر انداختنش یعنی کمتر بخشودن گناه شدن چنین است کسی تمام عمر گناهکار باشد و بازگردد می تواند جایگاه اهل مهدی را داشته باشد توبه و اصلاح برای توبه و اصلاح چیست ؟ وقتی همانا فرصت طلبی از توبه استفاده نشد توبه می شود آن باقی مانده های بخشیده نشده بخشیده شوند چون بخشش شدند و بیست و هشت مورد بدون کم و کاست یک موردش رعایت شد با باوری که به خدا و اوامرش و روند اثبات ملاک و ولایت است اهل مهدی می شوند وگرنه من الان مستحق ایمانش هم نمی دانم چه برسد اهل مهدیش الان فقط مستحق اهل حقیقت می باشم که به باور معصوم رسیده اما درعمل خطاکار حتی گنهکار است آن وقت که آن وقت اصلاح شده و به خود درعمل آمده ام می توان به خود من هم حساب باز کرد تا آن وقت فقط به این کتاب حساب باز است و من هیچ حساب می شوم و این تمیز دادن رخ داده می شود می باشد و تازه باور می تواند معصوم باشد و عمل نامعصوم اما عملی معصوم نمی تواند جزء باور معصوم داشته باشد (به جزء تزویر) می باشد و همین است که عمل غلط ربطی به باور غلط ندارد چون می توان باور صحیحی داشت اما عمل غلطی سرزد مثل حرفی که شبیه عملش نیست اما عمل درست ربط به باور درست می تواند داشته باشد مگر تزویر که عمل درستش را بدون باور صحیحی پیدا شده مثلا کافر با اخلاق و کافر بزرگ مرد و . . . چنین وضع از سر تزویر چه دانسته چه ندانسته عملش نیکو است می باشد که معمولا باید اصلاح بشود و مسلمان لااقل کافر
(و تازه درروال ذاتی برتری اول خدا و اوامرش است همانا درروال تکلیف اینکه اول این کتاب است بعد خدا و دین و... به خاطر این است که اولا درروال تکلیف نه درروال ذاتی برتری فهمید خدایی و دینی و . . . است بعد آمد سر باور به خدا و دین و . . . می باشد.) و تازه اینکه توبه از گناه حتی گناه کبیره درمصادف همین است که گناهی صورت نگرفته می باشد اما توبه نکرده گناه صورت گرفته است خداوند بد کسی را بخواهد که اندک می خواهد همانا می آید او را از توبه کردن منع می کند و وقت توبه را از او می گیرید تا به گناهی دیگر بیفتد چنین است که خداوند توبه پذیر است و کسی توبه کرد و توبه اش را پذیرفت دقیقا گناه نکرده است چون گناهی برایش نمانده که کرده باشد چنین است که همانا توبه فرصت طلبی است یعنی بهترین زمانش دقیقا موقع پیشیمانی از گناه است چنین است که به وقت دیگر انداختن میزان پاک کردنش از گناه را کمرنگ می کند پس توبه و اصلاح فرصت طلبی است به تاخیر انداختنش یعنی کمتر بخشودن گناه شدن چنین است کسی تمام عمر گناهکار باشد و بازگردد می تواند جایگاه اهل مهدی را داشته باشد توبه و اصلاح برای توبه و اصلاح چیست ؟ وقتی همانا فرصت طلبی از توبه استفاده نشد توبه می شود آن باقی مانده های بخشیده نشده بخشیده شوند چون بخشش شدند و بیست و هشت مورد بدون کم و کاست یک موردش رعایت شد با باوری که به خدا و اوامرش و روند اثبات ملاک و ولایت است اهل مهدی می شوند وگرنه من الان مستحق ایمانش هم نمی دانم چه برسد اهل مهدیش الان فقط مستحق اهل حقیقت می باشم که به باور معصوم رسیده اما درعمل خطاکار حتی گنهکار است آن وقت که آن وقت اصلاح شده و به خود درعمل آمده ام می توان به خود من هم حساب باز کرد تا آن وقت فقط به این کتاب حساب باز است و من هیچ حساب می شوم و این تمیز دادن رخ داده می شود می باشد و تازه باور می تواند معصوم باشد و عمل نامعصوم اما عملی معصوم نمی تواند جزء باور معصوم داشته باشد (به جزء تزویر) می باشد و همین است که عمل غلط ربطی به باور غلط ندارد چون می توان باور صحیحی داشت اما عمل غلطی سرزد مثل حرفی که شبیه عملش نیست اما عمل درست ربط به باور درست می تواند داشته باشد مگر تزویر که عمل درستش را بدون باور صحیحی پیدا شده مثلا کافر با اخلاق و کافر بزرگ مرد و . . . چنین وضع از سر تزویر چه دانسته چه ندانسته عملش نیکو است می باشد که معمولا باید اصلاح بشود و مسلمان لااقل کافر
۹۳.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.