🌼باران می بارد.🌧 بچه های کلاس و محله با سر و روی خیس مثل
🌼باران می بارد.🌧 بچه های کلاس و محله با سر و روی خیس مثل مور و ملخ ریختهاند توی خانه. به قول مادر سوزن بیندازی پایین نمیافتند. نمیدانم چگونه خبردار شده اند.🧐 دیگر جا برای فامیل
ها نیست مادر کرسی را جمع کرده تا جا برای همه باشد.
🌼از وقتی آزاد شدهام بابا و مادر به من خیلی احترام می گذارند، هردویشان مرا آقا اسماعیل صدا میزنند. نرگس هم رفته اتاق پایین و در را به روی خودش بسته است، مادر میگوید: « از خوشحالی دارد گریه میکند.» 😭
🌼مصطفی خودش را زورکی کنارم جا می دهد و چیزهایی میگوید که نمی شنوم گوشم هنوز درد دارد اشاره میکنم که بلندتر بگوید.
_ میگم بزرگ شدی آقا اسماعیل کارهای خطرناک می کنی.😎
می گویم چه کنیم، ما میتونیم دیگه😁.
همه می خندند.
#بریده_کتاب #کتاب_نرگس #رحیم_مخدومی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
ها نیست مادر کرسی را جمع کرده تا جا برای همه باشد.
🌼از وقتی آزاد شدهام بابا و مادر به من خیلی احترام می گذارند، هردویشان مرا آقا اسماعیل صدا میزنند. نرگس هم رفته اتاق پایین و در را به روی خودش بسته است، مادر میگوید: « از خوشحالی دارد گریه میکند.» 😭
🌼مصطفی خودش را زورکی کنارم جا می دهد و چیزهایی میگوید که نمی شنوم گوشم هنوز درد دارد اشاره میکنم که بلندتر بگوید.
_ میگم بزرگ شدی آقا اسماعیل کارهای خطرناک می کنی.😎
می گویم چه کنیم، ما میتونیم دیگه😁.
همه می خندند.
#بریده_کتاب #کتاب_نرگس #رحیم_مخدومی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
۲.۶k
۰۶ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.