اصلا گیریم ازدواج کردم

اصلاً گیریم ازدواج کردم
بچه دار شدم
بچه ام بزرگ شد
مدرسه رفت
خواندن یاد گرفت:
و یک روز بی هوا پرسید:
پدر!
این عاشقانه ها را برای مادر گفته ای؟
آن وقت چه بگویم؟

بگویم: نه عزیزم
برای
مادرت
مرد دیگری
شعر گفته است؟!
دیدگاه ها (۱)

مردها که میروندواقعا میروندشوخی ندارندمنت کشی و زنگ و خواهش ...

یا مـن چشمِ او شفــــا....

+ چرا کشتیش؟- تازه داشتم فراموشش میکردم که برگشت آقای قاضی!

داشت برای معشوقه اش می نوشت ..." عزیزممنتظرم باش،و به کودکی ...

پارت معرفی

P²رفتیم پایین و سر میز غذا نشستیمم،ب: امروز روز خوبی برای من...

🔰 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم!📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط