part

part 10
+رفتم توی اتاق و اون اتاق بیشتر شبیه اتاق های خود ارضایی بود اما چرا اون پسره تو اتاق خودش این کارا رو نمی‌کرد از اجوما شنیده بودم که می‌گفت ارباب دوست نداره که یکی پیشش بخوابه آخه کسی نفس می‌کشه یا کنارشع نمیتونه بخوابه ای وای فقط داشتم فکر میکردم که ای بابا شروع به کار کردم که دیدیم ساعت ۵عصره و مهمونش قرار بود که ساعت ۷بیاد از اتاق اومدم بیرون و رفتم به اتاق ارباب در زدم و
_بیا تو
آروم رفتم تو و لب زدم
+ارباب من اون اتاق و جمع و جور کردم امر دیگه ای ندارین ؟
از حرف زدنم خوشم نیومد آخه این پسره کیه که من اینجور بگم اما مجبور بودم چون که اون خیلی بی رحم بود و معلوم نبود باهام چیکار کنه که گفت
_نه نباید اونجا رو تمیز میکردی
با حالت تعجبی نگاش کردم
_اونجا دیگه نمیریم و ا/ت امشب میایی توی این اتاق و تا ساعت ۱۱ بیرون نمیایی اگه اومدی بیرون تنبیه میشی
زود سرمو تکون دادم و گفتم چشم
اومد و سرمو گفت و گذاشت روی سینه هاشو و سرمو بوسید
_گود گرل
+ارباب خوبین ؟
_چطور ؟!
+اوم هیچی اجازه میدین من برم لطفا اجوما کارش خیلی زیاده و پیر شده لطفا بزارین که برم کمکش کنم
_باشه برو
+چشم
اومدم از اتاق بیرون وای داشتم میمردم ......
دیدگاه ها (۱)

part 12این چش بود میخواست منو بکشه وای خدایا چرا بغلم کرد اص...

part13 زبان کوک ویو عاح دختریه لجباز این نمیدونه که وقتی گفت...

متنفرم :)

تک پارتی از جیمین 💜🥺✨وقتی دوست داشت ولی بخاطر اینکه سرش شلوغ...

رمان ( عمارت ارباب )

دوباره زلزله اومد و من استرس دارم

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط