تک پارتی از جیمین
تک پارتی از جیمین 💜🥺✨
وقتی دوست داشت ولی بخاطر اینکه سرش شلوغ بود نمی تونست احساساتش رو بهت بگه
های من ات و دو سالی میشه که جیمین میشناسم اوایل وقتی که اومده بودم کره فقط یه دوست داشتم و باهم رفتیم فن ساین و بایسم تهیونگ بود و کراشم هم هوپی (الان اینطور نیستا دوتاش هم کوکیه ) و جمین همش نگام میکرد و گفت شمارمو بهش بدم و منم از خدا خواسته بهش دادم (خر شانس )
و جیمین همش حسودی میکرد که من تهیونگ بیشتر دوست داشتم که سو تفاهم بر طرف شد و بالاخره من بهش حس پیدا کردم اما جیمین به من نمیگفت چه حس هایی داره و این ناراحتم میکنه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم بیاد کافه تا از زیر زبونش بکشم علامت ات+ جمین¥
+های اوپا خوبی چطوری دلم برات تنگ شده بود
¥اه منم بیبی گرل ...
+اوپا میشه امروز بریم کافه همیشگی
¥اوم خیلی دلم میخواست اما بخاطر آهنگ جدیدم سرم خیلی شلوغه نمیتونم شرمنده بیبی گرل
+اوک هرجور راحتی پس بای
¥بای بیبی
+ازش ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم آخه امروز ولنتاین بود و میخواستم بهش هدیه بدم اما اون اصلا نمیدونه ....
زبان جمین آه چیکار کردم حتما ا/ت از دستم عصبیه و خیلی ناراحته چیکار کنم امروز ولنتاین هست پس سوپرایزش میکنم ...
زبان ات: همینجوری ناراحت بودم گفتم برم دوش بگیرم آخه آروم تر میشم و آرامش میگیرم حمومم چند مینی طول کشید و اومدم بیرون و روتین پوستم انجام دادم و لباسمو پوشیدم و رفتم تو اشپز خونه نودل درست کنم ساعت نگاه کردم ۷/۳۰ دقیقه بود و حرف جیمین یادم افتاد بازم ناراحت شدم اما به خودم گفتم بیخیال دختر مهم نیست !!!
نودلم خوردم و ظرفا رو شستم همین که اومدم بشینم دیدم یکی به پنجره سنگ کوچیک پرت کرد وای این حتما بازم بچه های مزاحمن با عصبانیت رفتم در پنجره رو باز کردم که دیدم جیمین پایین بود و با شمع های کوچیک اسممو پایین نوشته بود و پایین ترس هم نوشته بود عاشقتم ....... منم داد زدم اوپا منم عاشقتم .... پایان
اگه خوب نبود ببخشید خب بچه ها در خواستی بود که از جیمین بنویسم منم اینو نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد و اگه در خواستی داشتین بهم بگین 💜✨🥺
وقتی دوست داشت ولی بخاطر اینکه سرش شلوغ بود نمی تونست احساساتش رو بهت بگه
های من ات و دو سالی میشه که جیمین میشناسم اوایل وقتی که اومده بودم کره فقط یه دوست داشتم و باهم رفتیم فن ساین و بایسم تهیونگ بود و کراشم هم هوپی (الان اینطور نیستا دوتاش هم کوکیه ) و جمین همش نگام میکرد و گفت شمارمو بهش بدم و منم از خدا خواسته بهش دادم (خر شانس )
و جیمین همش حسودی میکرد که من تهیونگ بیشتر دوست داشتم که سو تفاهم بر طرف شد و بالاخره من بهش حس پیدا کردم اما جیمین به من نمیگفت چه حس هایی داره و این ناراحتم میکنه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم بیاد کافه تا از زیر زبونش بکشم علامت ات+ جمین¥
+های اوپا خوبی چطوری دلم برات تنگ شده بود
¥اه منم بیبی گرل ...
+اوپا میشه امروز بریم کافه همیشگی
¥اوم خیلی دلم میخواست اما بخاطر آهنگ جدیدم سرم خیلی شلوغه نمیتونم شرمنده بیبی گرل
+اوک هرجور راحتی پس بای
¥بای بیبی
+ازش ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم آخه امروز ولنتاین بود و میخواستم بهش هدیه بدم اما اون اصلا نمیدونه ....
زبان جمین آه چیکار کردم حتما ا/ت از دستم عصبیه و خیلی ناراحته چیکار کنم امروز ولنتاین هست پس سوپرایزش میکنم ...
زبان ات: همینجوری ناراحت بودم گفتم برم دوش بگیرم آخه آروم تر میشم و آرامش میگیرم حمومم چند مینی طول کشید و اومدم بیرون و روتین پوستم انجام دادم و لباسمو پوشیدم و رفتم تو اشپز خونه نودل درست کنم ساعت نگاه کردم ۷/۳۰ دقیقه بود و حرف جیمین یادم افتاد بازم ناراحت شدم اما به خودم گفتم بیخیال دختر مهم نیست !!!
نودلم خوردم و ظرفا رو شستم همین که اومدم بشینم دیدم یکی به پنجره سنگ کوچیک پرت کرد وای این حتما بازم بچه های مزاحمن با عصبانیت رفتم در پنجره رو باز کردم که دیدم جیمین پایین بود و با شمع های کوچیک اسممو پایین نوشته بود و پایین ترس هم نوشته بود عاشقتم ....... منم داد زدم اوپا منم عاشقتم .... پایان
اگه خوب نبود ببخشید خب بچه ها در خواستی بود که از جیمین بنویسم منم اینو نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد و اگه در خواستی داشتین بهم بگین 💜✨🥺
- ۴۰.۰k
- ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط