❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
"Devastating Retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part28
سیترا لبخند زد: خب همونطور که میدونین من موسس شرکت تولید لوازم ارایش سینگسترم،به علاوه یه تاجرم، تاجر لوازم آرایشی و بهداشتی که هر مرد و زنی برای زیبایی بهشون نیاز داره، لوازم آرایشی که من وارد بازار میکنم، به حدی کیفیت بالایی دارن که فقط با یک بار خرید مشتری رو به نتیجه مطلوب میرسونن و زیبایی مشتری رو تضمین میکنن.
چشمکی زد: و زیبایی زیاد از حد هم جرمه و کسی که باعث این زیبایی میشه مجرمه!
من و افسر کیم هاج و واج به سیترا نگاه میکردیم.
من چون تازه بعد از سه ماه فهمیده بودم سیترا شرکت لوازم ارایش داره و به عنوان پوششی برای قاچاقش ازش استفاده میکنه، و افسر کیم به خاطر اینکه نمیدونست حرف سیترا رو باور کنه یا گزارشی که بهش رسیده!
سیترا: خب افسر کیم، من امروز شرکتم رو به خاطر یه سری کار تعطیل کردم، اما اگه تمایل داشته باشین میتونین بیاین داخل و بعد از اینکه شخصا از نمونه کار های ما دیدن کردین، با هم یه عصرانه بخوریم.
تعجب کردم...سیترا داشت یه مرد رو به عمارت راه میداد؟ اخرین باری که یه مرد وارد اینجا شد به قیمت ازدست دادن کلیه ام تموم شد!
افسر کیم کمی هل شد: اوه، نه...من...!
سیترا لبخند زد: باعث افتخارمه مرد جذابی مثل شما رو به قهوه مهمون کنم جناب کیم!
افسر کیم لبای پفکیش رو گاز گرفت و گوشاش کمی قرمز شد: پس بهتره بریم داخل.
سیترا نکاهی بهم انداخت و من به خودم اومدم و لبخند مهربونی زدم: از این طرف بفرمایین جناب کیم.
افسر کیم جلو افتاد و سیترا دوشادوشش حرکت کرد.حالا که سیترا بوت های پاشنه پنج سانتیش رو پوشیده بود اونا کاملا هم قد بودن، یعنی 185سانت.
سیترا: به خاطر شغل سختی که دارین حتما به قدر کافی نمیخابین و از فست فود زیاد استفاده میکنین، اینطور نیست؟
افسرکیم: همینطوره، وقت کافی ندارم.
سیترا: اینا باعث میشن به پوست زیباتون اسیب برسه!
افسر کیم به سرعت دستی به صورتش کشید: یعنی، یعنی باعث میشه جذابیتم رو از دست بدم؟
سیترا خندید: نگران نباشین، بهتون چند تا کرم و لوسیون میدم، اگه اونا رو هر شب قبل خواب استفاده کنین پوستتون همیشه شاداب میمونه!
درکمال حیرت افسر کیم ذوق کرد: اوه، ممنون میشم خانم سینگستر شما خیلی بخشنده این!
خداروشکر میکردم که پشت سرشون راه میرم و چهره پرتمسخرم رو نمیبینن!
با اینکه یه دختر بودم هیچ چیزی برای پوستم استفاده نمیکردم!
... ادامه دارد...
(نویسنده سراب)
( از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
"Devastating Retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part28
سیترا لبخند زد: خب همونطور که میدونین من موسس شرکت تولید لوازم ارایش سینگسترم،به علاوه یه تاجرم، تاجر لوازم آرایشی و بهداشتی که هر مرد و زنی برای زیبایی بهشون نیاز داره، لوازم آرایشی که من وارد بازار میکنم، به حدی کیفیت بالایی دارن که فقط با یک بار خرید مشتری رو به نتیجه مطلوب میرسونن و زیبایی مشتری رو تضمین میکنن.
چشمکی زد: و زیبایی زیاد از حد هم جرمه و کسی که باعث این زیبایی میشه مجرمه!
من و افسر کیم هاج و واج به سیترا نگاه میکردیم.
من چون تازه بعد از سه ماه فهمیده بودم سیترا شرکت لوازم ارایش داره و به عنوان پوششی برای قاچاقش ازش استفاده میکنه، و افسر کیم به خاطر اینکه نمیدونست حرف سیترا رو باور کنه یا گزارشی که بهش رسیده!
سیترا: خب افسر کیم، من امروز شرکتم رو به خاطر یه سری کار تعطیل کردم، اما اگه تمایل داشته باشین میتونین بیاین داخل و بعد از اینکه شخصا از نمونه کار های ما دیدن کردین، با هم یه عصرانه بخوریم.
تعجب کردم...سیترا داشت یه مرد رو به عمارت راه میداد؟ اخرین باری که یه مرد وارد اینجا شد به قیمت ازدست دادن کلیه ام تموم شد!
افسر کیم کمی هل شد: اوه، نه...من...!
سیترا لبخند زد: باعث افتخارمه مرد جذابی مثل شما رو به قهوه مهمون کنم جناب کیم!
افسر کیم لبای پفکیش رو گاز گرفت و گوشاش کمی قرمز شد: پس بهتره بریم داخل.
سیترا نکاهی بهم انداخت و من به خودم اومدم و لبخند مهربونی زدم: از این طرف بفرمایین جناب کیم.
افسر کیم جلو افتاد و سیترا دوشادوشش حرکت کرد.حالا که سیترا بوت های پاشنه پنج سانتیش رو پوشیده بود اونا کاملا هم قد بودن، یعنی 185سانت.
سیترا: به خاطر شغل سختی که دارین حتما به قدر کافی نمیخابین و از فست فود زیاد استفاده میکنین، اینطور نیست؟
افسرکیم: همینطوره، وقت کافی ندارم.
سیترا: اینا باعث میشن به پوست زیباتون اسیب برسه!
افسر کیم به سرعت دستی به صورتش کشید: یعنی، یعنی باعث میشه جذابیتم رو از دست بدم؟
سیترا خندید: نگران نباشین، بهتون چند تا کرم و لوسیون میدم، اگه اونا رو هر شب قبل خواب استفاده کنین پوستتون همیشه شاداب میمونه!
درکمال حیرت افسر کیم ذوق کرد: اوه، ممنون میشم خانم سینگستر شما خیلی بخشنده این!
خداروشکر میکردم که پشت سرشون راه میرم و چهره پرتمسخرم رو نمیبینن!
با اینکه یه دختر بودم هیچ چیزی برای پوستم استفاده نمیکردم!
... ادامه دارد...
(نویسنده سراب)
( از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۳.۰k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.