پارت ۸

پارت ۸
ات ویو
من سریع قط کردم و قایم شدم
ویو لیا
اهههه تهیونگ ازت بدم میاد فقط دارم بخاطر عشقم تحملت میکنم تا مال و ثروتتو بالا بکشم
رفتم پایین که دیدم سرش تو گوشیه
لیا. د.دی من آمدم
تهیونگ . کجا بودی
لیا. رفتم دستشویی
تهیونگ. اوکی ب.یب
لیا .د.دی من میخوام یچی بهت بگم من بار..دارم
تهیونگ. واقعا راست میگی ..ذوق..(بچم نمیدونه بچه خودش نیست)
لیا. آره ددی
ات. ارباب دروغ میگه اون بچه شما نیست
لیا. اهههه تو کلفت برو گمشو تو برو ظرفاتو بشور
ات. من شاید کلفت باشم ولی هر..زه نیستم
لیا. د.دی به من میگه هر..زه
تهیونگ. موادب باش تا ندادم تیکه تیکت کننن
ات.ارباب من دروغ نمیگم من مدرک دارم
تهیونگ. خوب نشون بده
ات گوشیشو درآورد و فیلمو به تعیونگ نشون داد
ات . ارباب زمانی که شما صدا زدید قطع کرد
تهیونگ. لیا جان بچه منه ها آرزو بچه دار شدنو رو دل خودت و عشقت میزارم
لیا که رنگش پریده بود گفت
تهیونگ من غلط کردم ببخشید تروخدا نه با بچم کاری نداشته باش
تهیونگ. خفه شو
لیا . با گریه .. ات میکشت
ات. مثلا میخوای چیکار کنی
لیا آمد که به ات حمله کنا که تهیونگ......
بخاطر اینکه ۴۰ تاییمون کردید امروز یه پارت دیگه میزارم❄️❤️
واقعا حمایت هاتون عالی بود
لایک و کامنت هم بزارید🩵🩷