چند پارتی جیمین 🌸💞....
چند پارتی جیمین 🌸💞....
کلافه دستی توی موهاش کشید سعی کرد ارامشه خودشو حفظ کنه با لحنی اروم گفت:«اقای محترم مطمئنید قصدتون خریده؟»
جیمین: اگه قصدم خرید نیست پس چرا توی این مغازه ی کوفتیم گفتم که از این لباسم خوشم نیومد
بعدشم میخوای برم به ریست بگم چجوری داری با مشتری ویژه رفتار میکنی میخوای اخراج شی؟؟
بورا: نه نه اصلا منظورم این نبود اخه شما هرروز از تایم کاری میاین اینجا و من هرلباسی که بهتون پیشنهاد میدم میگید نه خب من چیکار کنم؟؟؟
جیمین: جوابت خیلی سادس یک لباس بهتر برام بیار
بورا: من هرلباسی که به شما میخورد و اوردم اخه چیکار کنم؟؟؟
خیلی کلافه شده بودم بخاطر این مردک ریسم مجبورم میکنه تا اخر شب اینجا باشم و هرکار کنم از لباسا خوشش بیاد خب تقصیر من چیهههه....
جیمین:
درسته قصدم دیدنش بود.... نمیدونم کی ولی بدجور قلبمو ماله خودش کرده... از اینکه باعث میشم عذاب بکشه ناراحتم ولی مت فقط بخاطر دیدن خودش میام اینجا ولی نمیدونم چطور باید عشقمو بهش بگم...
«برحال که از این لباسم خوشم نیومده توعم یکم بشین استراحت کنی»
بورا: ممنون
روی صندلی کنارش نشستم خیلی خسته بودم از شانسه گندمم امروز روزه عادتم بود از صبح کمر درد شدیدی دارم و اصلا حالم خوب نیست... ولی باید توی این مغازه ی کوفتی باشم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوبه؟
حمایت ✨؟
کلافه دستی توی موهاش کشید سعی کرد ارامشه خودشو حفظ کنه با لحنی اروم گفت:«اقای محترم مطمئنید قصدتون خریده؟»
جیمین: اگه قصدم خرید نیست پس چرا توی این مغازه ی کوفتیم گفتم که از این لباسم خوشم نیومد
بعدشم میخوای برم به ریست بگم چجوری داری با مشتری ویژه رفتار میکنی میخوای اخراج شی؟؟
بورا: نه نه اصلا منظورم این نبود اخه شما هرروز از تایم کاری میاین اینجا و من هرلباسی که بهتون پیشنهاد میدم میگید نه خب من چیکار کنم؟؟؟
جیمین: جوابت خیلی سادس یک لباس بهتر برام بیار
بورا: من هرلباسی که به شما میخورد و اوردم اخه چیکار کنم؟؟؟
خیلی کلافه شده بودم بخاطر این مردک ریسم مجبورم میکنه تا اخر شب اینجا باشم و هرکار کنم از لباسا خوشش بیاد خب تقصیر من چیهههه....
جیمین:
درسته قصدم دیدنش بود.... نمیدونم کی ولی بدجور قلبمو ماله خودش کرده... از اینکه باعث میشم عذاب بکشه ناراحتم ولی مت فقط بخاطر دیدن خودش میام اینجا ولی نمیدونم چطور باید عشقمو بهش بگم...
«برحال که از این لباسم خوشم نیومده توعم یکم بشین استراحت کنی»
بورا: ممنون
روی صندلی کنارش نشستم خیلی خسته بودم از شانسه گندمم امروز روزه عادتم بود از صبح کمر درد شدیدی دارم و اصلا حالم خوب نیست... ولی باید توی این مغازه ی کوفتی باشم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوبه؟
حمایت ✨؟
۴۶.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.