p
p.3
جونگ کوک آب دهنش و به سختی قورت داد و صورت ا.ت و گرفت
جونگ کوک : پرنسس الان من و بوسیدی
جونگکوک ابروهاشو بالا انداخت، یه لبخند شیطونی زد و گفت:
– واای پررو شدی دیگه، ها؟
ا.ت خندید، اما هنوز صورتش نزدیک بود. نفساشون تو صورت هم میخورد و جونگکوک دیگه نتونست صبر کنه. دستشو گذاشت پشت گردن ا.ت و یه بوسهی عمیقتر از قبلی رو شروع کرد.
بعد از چند ثانیه که از هم فاصله گرفتن، نفسهای جفتشون به شماره افتاده بود.
جونگکوک با صدای گرفتهای گفت:
– دیگه نمیذارم حتی یه لحظه دور شی. قول بده.
ا.ت، نفسنفسزنان، آروم زمزمه کرد:
– قول میدم... ولی به یه شرط.
جونگکوک چشمهاش باریک شد:
– چه شرطی؟
ا.ت با شیطنت جواب داد:
– هر شب باید اینجوری بغلم کنی....
جونگکوک خندید، اون خندهی معروف و گرمش. بعد یه بوسه کوچیک روی پیشونی ا.ت زد و گفت:
– با کمال میل دارلینگ.
پایان
جونگ کوک آب دهنش و به سختی قورت داد و صورت ا.ت و گرفت
جونگ کوک : پرنسس الان من و بوسیدی
جونگکوک ابروهاشو بالا انداخت، یه لبخند شیطونی زد و گفت:
– واای پررو شدی دیگه، ها؟
ا.ت خندید، اما هنوز صورتش نزدیک بود. نفساشون تو صورت هم میخورد و جونگکوک دیگه نتونست صبر کنه. دستشو گذاشت پشت گردن ا.ت و یه بوسهی عمیقتر از قبلی رو شروع کرد.
بعد از چند ثانیه که از هم فاصله گرفتن، نفسهای جفتشون به شماره افتاده بود.
جونگکوک با صدای گرفتهای گفت:
– دیگه نمیذارم حتی یه لحظه دور شی. قول بده.
ا.ت، نفسنفسزنان، آروم زمزمه کرد:
– قول میدم... ولی به یه شرط.
جونگکوک چشمهاش باریک شد:
– چه شرطی؟
ا.ت با شیطنت جواب داد:
– هر شب باید اینجوری بغلم کنی....
جونگکوک خندید، اون خندهی معروف و گرمش. بعد یه بوسه کوچیک روی پیشونی ا.ت زد و گفت:
– با کمال میل دارلینگ.
پایان
- ۲۴.۷k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط