رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۶۳
ارسلان، ایول
دیانا، رفتم حاضر شدم رفتم پایین دیدم ارسلان رو میز نشسته
بیا پایین الان میشکنه
ارسلان، نمیشکنه بریم
دیانا، بریم آهان رفتیم بیرون ناهار میگیری برام
ارسلان، چشم بریم
دیانا، ارسلان عقد و عروسی رو باهم بگیریم
ارسلان، آره خوبه
دیانا، خوب من یه لباس ور میدارم
ارسلان، اوکی سوار ماشین شدیم ۵۰ دقیقه بعد رسیدیم
دیانا، رفتیم تو پاساژ یه مزون دیدم که لباس های قشنگی داشت بیا بریم
پارت ۶۳
ارسلان، ایول
دیانا، رفتم حاضر شدم رفتم پایین دیدم ارسلان رو میز نشسته
بیا پایین الان میشکنه
ارسلان، نمیشکنه بریم
دیانا، بریم آهان رفتیم بیرون ناهار میگیری برام
ارسلان، چشم بریم
دیانا، ارسلان عقد و عروسی رو باهم بگیریم
ارسلان، آره خوبه
دیانا، خوب من یه لباس ور میدارم
ارسلان، اوکی سوار ماشین شدیم ۵۰ دقیقه بعد رسیدیم
دیانا، رفتیم تو پاساژ یه مزون دیدم که لباس های قشنگی داشت بیا بریم
۱۰.۰k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.