ویو ات
ویو ات
دیدم یونا رث اونطوری بردن ترسیدم که از چش جیمین دور نمودند و اون بغلم کردم و تو گوشم با اون صدلی سکسیش گفت
جیمین:عاحح بلاخره اون سوسک سیاه مزاحم رفت(سوسک سیاه........خودم ریختم پشمام موندن:/)
ات: اوهوم
جیمین: بیب راستش بدنتو میخوام
ات:عههههههههه پرو گمشو
جیمین: چاگیااااااااااا
ات: حیح
جیمین: بیا بغلم
ات: اوهوم
تا بوی عطر جیمین خورد به بوی جیمین حالم بد شد و رفتم بالا اوردم جیمینم سریع اومد و موهام از از جلو صورتم زد کنار زد بعد از اینکه حالم خوب شد جیمین گفت
جیمین:عزیزم حات خوبه؟ممکنه............یعنی حامله باشییی؟(با ذوق)
ات: فکر کنم
جیمین: خوب بیا الان بریم تست بدیم چون باید مطمئن شیم
ات: باشه
پرش به فردا
ویو جیمین
باورم نمیشد ات حاملست
فردا میزارم
دیدم یونا رث اونطوری بردن ترسیدم که از چش جیمین دور نمودند و اون بغلم کردم و تو گوشم با اون صدلی سکسیش گفت
جیمین:عاحح بلاخره اون سوسک سیاه مزاحم رفت(سوسک سیاه........خودم ریختم پشمام موندن:/)
ات: اوهوم
جیمین: بیب راستش بدنتو میخوام
ات:عههههههههه پرو گمشو
جیمین: چاگیااااااااااا
ات: حیح
جیمین: بیا بغلم
ات: اوهوم
تا بوی عطر جیمین خورد به بوی جیمین حالم بد شد و رفتم بالا اوردم جیمینم سریع اومد و موهام از از جلو صورتم زد کنار زد بعد از اینکه حالم خوب شد جیمین گفت
جیمین:عزیزم حات خوبه؟ممکنه............یعنی حامله باشییی؟(با ذوق)
ات: فکر کنم
جیمین: خوب بیا الان بریم تست بدیم چون باید مطمئن شیم
ات: باشه
پرش به فردا
ویو جیمین
باورم نمیشد ات حاملست
فردا میزارم
۹.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.