فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۹
فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۹
من=تهیونگ این دختر کیبود بغلش کردی
تهیونگ=دوست دختر قبلیم
من=یعنی انقدر باهم صمیمی هستید😐
تهیونگ=خب اره
من=تو ولش کردی یا اون ترو ول کرد
تهیونگ=اون ولی حس میکنم الان پشیمون
من=آهان اون پشیمون میخای بری دوباره دوست پسرشی هان تعارف نکن
تهیونگ=نه بابا
من=پس دیگه ولش کن حتا جواب سلامش رو هم نده
تهیونگ=نمیشه که اون دختر عموم
من=اع
تهیونگ=ارع
من=باشه ولش بیا بریم داخل الان مدیر مثل سگ پارس میکنه
تهیونگ=باشه
بعدز اینکه رفتیم داخل خیلی ناراحت بودم اصلا به معلم گوش نمیدادم
چاگیا=خوب دیگه زنگ رو زدن بیا بریم حیاط
من=نه باید برم پیش تهیونگ
چاگیا =بابا چرا اون پسر انقدر واست مهم
من=بهت میگم بعدن
چاگیا =باشه
اومدم برم پیش تهیونگ دیدم که دخترم اونجاست داره با تهیونگ حرف میزنه
دختر عمو تهیونگ=خوب دیگه تهیونگ پس شب میبینمت
تهیونگ=اوک
من=تهیونگ منظورش چی بود شب میبینمت
تهیونگ=خب قراره بیاد خونمون بمونه تا وقتی که مدرسه ها تعطیل بشه بره دوباره آمریکا
من=ببینم پیش تو میمونه
تهیونگ=خب اره
من=مامان باباتم هستن
تهیونگ=نه اونا تو لندنن به من زنگ زدن گفتم دختر عموم رو ببرم پیش خودم
من=برو هر کاری دوست داری بکن
تهیونگ=وا چرا ناراحت شدی
من=بدم میاد بیاد پیشت
تهیونگ=خوب من چیکار کنم
من=باشه مهم نیست بیا بریم داخل
تهیونگ=اوک
من=اسم دختر عموت چیه
تهیونگ=یونا
من=اوک بیا بریم داخل🥺
میدونم طولانی شد ولی چون دیر گذاشتم بخاطر همون جبران کردم🥰😐
پارت بعدیشم ۱۵ تا لایک خورد میزار🙃<_>
من=تهیونگ این دختر کیبود بغلش کردی
تهیونگ=دوست دختر قبلیم
من=یعنی انقدر باهم صمیمی هستید😐
تهیونگ=خب اره
من=تو ولش کردی یا اون ترو ول کرد
تهیونگ=اون ولی حس میکنم الان پشیمون
من=آهان اون پشیمون میخای بری دوباره دوست پسرشی هان تعارف نکن
تهیونگ=نه بابا
من=پس دیگه ولش کن حتا جواب سلامش رو هم نده
تهیونگ=نمیشه که اون دختر عموم
من=اع
تهیونگ=ارع
من=باشه ولش بیا بریم داخل الان مدیر مثل سگ پارس میکنه
تهیونگ=باشه
بعدز اینکه رفتیم داخل خیلی ناراحت بودم اصلا به معلم گوش نمیدادم
چاگیا=خوب دیگه زنگ رو زدن بیا بریم حیاط
من=نه باید برم پیش تهیونگ
چاگیا =بابا چرا اون پسر انقدر واست مهم
من=بهت میگم بعدن
چاگیا =باشه
اومدم برم پیش تهیونگ دیدم که دخترم اونجاست داره با تهیونگ حرف میزنه
دختر عمو تهیونگ=خوب دیگه تهیونگ پس شب میبینمت
تهیونگ=اوک
من=تهیونگ منظورش چی بود شب میبینمت
تهیونگ=خب قراره بیاد خونمون بمونه تا وقتی که مدرسه ها تعطیل بشه بره دوباره آمریکا
من=ببینم پیش تو میمونه
تهیونگ=خب اره
من=مامان باباتم هستن
تهیونگ=نه اونا تو لندنن به من زنگ زدن گفتم دختر عموم رو ببرم پیش خودم
من=برو هر کاری دوست داری بکن
تهیونگ=وا چرا ناراحت شدی
من=بدم میاد بیاد پیشت
تهیونگ=خوب من چیکار کنم
من=باشه مهم نیست بیا بریم داخل
تهیونگ=اوک
من=اسم دختر عموت چیه
تهیونگ=یونا
من=اوک بیا بریم داخل🥺
میدونم طولانی شد ولی چون دیر گذاشتم بخاطر همون جبران کردم🥰😐
پارت بعدیشم ۱۵ تا لایک خورد میزار🙃<_>
۱۳.۴k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.